خلاصة:
خردگرایی از اندیشههای بنیادین فرهنگ ایرانی است، زیرا این فرهنگ، سعادت و رستگاری آدمی را در استخدام خرد میداند. از این دیدگاه خرد بزرگترین موهبت الهی و مهم ترین ابزار برای مبارزه با دیوهایی است که در درون آدمی به صورت صفات ناپسند چون حرص، خشم، حسد و...فرو خفتهاند. این بینش از آغاز تا پایان، چون خون در پیکر شاهنامه جاری است. فردوسی در جای جای شاهنامه صفات نیک و آثار پر برکت آن را بر میشمارد و در ستایش امور پسندیده و نکوهش امور ناپسند، خرد را معیار قرار داده، آن را چون ترازو ملاک سنجش میداند. این جهان بینی، موجب شده است که فردوسی ستایش خرد را مقدم بر ستایش پیامبر بیاورد و برخلاف دیگر ستایش گران دانش، قید و شرطی برای ستایش دانش نیاورد. در شاهنامه، سخنان حکیمانهی بسیاری دیده میشود که فردوسی آنها را از خردمند، مرد خرد، خردمند ایران و... نقل کرده است، تأمل در منابع عربی که آکنده از اقوال حکیمانه ایرانیان است، نشان می دهد بسیاری از این خردمندان، حکیمان ایرانی چون بزرگمهر و انوشروان هستند. خردگرایی از اندیشه های بنیادین فرهنگ ایرانی است ، زیرا این فرهنگ ، سعادت و رستگاری آدمی را در استخدام خرد می داند. از این دیدگاه خرد بزرگترین موهبت الهی و مهم ترین ابزار برای مبارزه با دیوهایی است که در درون آدمی به صورت صفات ناپسند چون حرص، خشم ، حسد و...فرو خفته اند. این بینش از آغاز تا پایان، چون خون در پیکر شاهنامه جاری است . فردوسی در جای جای شاهنامه صفات نیک و آثار پر برکت آن را بر می شمارد و در ستایش امور پسندیده و نکوهش امور ناپسند، خرد را معیار قرار داده، آن را چون ترازو ملاک سنجش می داند. این جهان بینی ، موجب شده است که فردوسی ستایش خرد را مقدم بر ستایش پیامبر بیاورد و برخلاف دیگر ستایش گران دانش ، قید و شرطی برای ستایش دانش نیاورد. در شاهنامه ، سخنان حکیمانه ی بسیاری دیده می شود که فردوسی آنها را از خردمند، مرد خرد، خردمند ایران و... نقل کرده است ، تأمل در منابع عربی که آکنده از اقوال حکیمانه ایرانیان است ، نشان می دهد بسیاری از این خردمندان، حکیمان ایرانی چون بزرگمهر و انوشروان هستند.
ملخص الجهاز:
و مهمترین و مؤثرترین آنها خرد است: مضامین بالا را فردوسی در ضمن پندهای بزرگمهر به انوشروان به نظم کشیده است، ابیات زیر جای هرگونه تردید را در اقتباس فردوسی از پندهای بزرگمهر منتفی می سازد: ز دانـا بپرسیـد پس شهریـار که چون دیو با دل کند کارزار؟ بـبنده چـه دادسـت کیهان خدیو که از کار کوته کند دست دیـو؟ چنیـن داد پاسـخ که دست خرد ز کــردار اهریمنـان بگـــذرد خرد بــاد جــان تــرا رهنمون که راهی درازستپیش انـدرون ز شمشیر دیـوان خرد جوشنست دل و جان داننده زو روشنست (فردوسی، 1387: 1530) خرد، ابزار مبارزه با دیو و اهریمن و بهترین موهبت الهی است تا آنجا که حکیم طوس خود و شنونده را ناتوان از ستایش و خواننده را عاجز از شنیدن آن می داند: تو چیزی مدان کز خرد برتر است خرد بر همه نیکوییها سرست فزون از خـرد نیست انـدر جهـان فروزندهی کهتران و مهان خرد را و جان را که یارد ستود وگر من ستایم که یارد شنود؟ (همان: 1383) این مضمون در منابع عربی و پهلوی از زبان ایرانیان به شکل زیر آمده است: بزرگمهر: ما أوتی رجل مثل غریزة عقل (ابن جوزی، 1412، ج2: 137): چیزی همسنگ عقل به آدمی داده نشده است.