خلاصة:
موضوع اجتماعی «انتقاد» در جامعه شناسی ادبیات بـا ظهـور مکتـب فرانکفـورت، شـکلی منسجم تر و علمی تر یافته است . رمان «عصفور من الشرق » که مبتنی بر واقع گرایی انتقـادی است ، با انعکاس هدفمند شرایط جامعه و با انگیـزه هـشدار نـسبت بـه تغییـرات جهـان و همچنین ورود «سرمایه داری » نگاشته شده اسـت . هـدف از پـژوهش فـوق تبیـین رویکـرد نویسنده متعهد، «توفیق الحکیم »، در برابر تحولات جامعه است ؛ از اینـرو چگـونگی تبیـین دغدغه های نویسنده نسبت به تغییـرات پیـشروی جامعـه وهمینطـور نحـوه پـردازش ایـن دغدغه ها با به کارگیری شگردهای داستاننویسی ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است . در این جستار از روشهای توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مادهگرایـی تـاریخی و روانشناسـی بهـره بردهایم . دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که «توفیـق الحکـیم » بـا بـه کـارگیری عناصـر رماننویسی ، توانسته اسـت بحـرانهـای ناشـی از سـرمایه داری را پـیش بینـی نمـوده و راه برونرفت از آن را بازگشت به هویت اصیل شرقی معرفی نماید.
A social issue“criticism” was developed ina mannermore consistent andmore scientific with theemergence ofthe Frankfurt School، in the sociologyof literature. Asfouro Al-sharghnovel،which based oncriticalrealism، has been written due toreflectingcommunityconditionsto be targetedand to motivatingto warnabout global changeand“capitalismentry”، too.
The studyaimed to explaincommittedauthors’approach “Tawfiqal-Hakim”encounter withtheevolutionof the society;soit becomesspecial significant how toexplain theauthor''sconcernswith respect tochanges inthe society’s advances،as well ashow processingthese concernswith the use oftechniquesto novelize. Thispaperhas used the descriptiveand analytical methodsbased onhistoricalmaterialismand psychology. Overall، this study showed thatTawfiqal-Hakim، who hasbeenwritingnovelsusingelements of، could predict crisisoriginating from capitalismand he introduced that thewayisa return to theEastauthenticidentity، to get rid of.
ملخص الجهاز:
"طوطی سخن گو، از نظر محسن ، ماندگارترین هدیه است ، اما صـحنه احاطـه شـدن قفص طوطی در خیابان، توسط گروهی از حیوانات ولگرد، بر این موضوع دلالـت دارد کـه ایـن نـوع هنجارشکنی او در جامعه سرمایه داری ، نه تنها مورد استقبال قرار نگرفته بلکه محکوم به فنا می باشـد؛ بـه همین خاطر «محسن » سعی می کند با ماشین صحنه را زودتر ترک کنـد.
او در ابتدای داستان از خیالپردازی محسن پرده بـر مـی دارد:«انـی أتخیـل نفـسی الآن فـی المسجد بحی السیده زینب »(الحکیم ، ١٩٣٨: ١٣) در این عبارت نویـسنده بـا کاربـست شـگرد مونولوگ، میان خویش (راوی) و قهرمان داسـتان اتحـاد ایجـاد کـرده اسـت و از سـوی دیگـر انتخاب واژه «السیده زینـب » تعلـق خـاطر قهرمـان «راوی» را بـه فـضایل و ارزشهـای والای اخلاقی به عنوان یکی از معیارهای دستیابی اعتبار اجتماعی نشان می دهـد.
به عنوان مثال یکی از مسائل چالش برانگیز خانواده «مدرسه » معرفی شده است : «ینبغی أن تذکر أن ولدیک «اندریه » و«مارسی » لن یستطیعا بعـد الیـوم إمـدادنا بالمـال؛ فقـد اعتزم «اندریه » الحاق«جانو» بمدرسه داخلیه ، کذلک «مارسیل » یتکلف الباهظ من المال منذ عـام فی الانفاق علی تعلیم «جیزیل !»(الحکیم ، ١٩٣٨: ٣٨ ) در گفتگوی فوق که میان پیرزن و پیرمرد صاحبخانه صورت گرفته ، پیـرزن تأکیـد دارد کـه فرزندانشان به خاطر هزینه مدرسه نوهها دیگر نمی توانند کمکحال آنان باشند، در ایـن سـخنان مسئله تعلیم و تربیت که به ساحت خرد انسان مربوط می باشد با موضوع هزینه های گزاف گره خورده است ، اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می شود که رفتـار کـودک(جـانو) در ازای ابـراز محبت همنوع خود، در میهمانی مورد نقد قرار می گیرد: جانو.."