خلاصة:
اباضیه یکی از فرقه های مهم اسلامی اسـت کـه در افریقیـه نفـوذ کـرد. پیروان این فرقه در قرن دوم هجری، دولت بنی رسـتم (١٦٠-٢٩٦هــ .ق ) را در مغرب اوسط تاسیس کردند. بنـی رسـتم روابـط سیاسـی، فرهنگـی و اقتصـادی دوستانه ای با امویان اندلس (١٣٨-٤٢٢هـ.ق ) برقرار کرد. ایـن دو دولـت ، تنهـا دولت های غرب جهان اسلام بودند که روابط خوبی با یکدیگر داشـتند. عوامـل متعددی سبب همگرایی و پیوند مستحکم بین دو دولت گردیـد. مهمتـرین ایـن عوامل ، دشمنی عباسیان ، مخالفت های ادریسـیان و اغلبیـان بـا هـر دو دولـت و اهمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بنیرستم بـرای امویـان انـدلس بـود. نفـوذ اباضیان در اندلس سبب شد به تدریج دو دولت بنی برزال و بنی دمر بـه عنـوان مهم ترین دولت های اباضی در اندلس پایه گذاری شوند. در این مقاله سعیشـده است با بررسی منابع کهن بنی رستم ، اباضیه و تاریخ اندلس ، سیر تاریخی روابط بنیرستم و امویان اندلس روشن شود.
ملخص الجهاز:
بستر شناسی تعامل بنی رستم ، در شمال افریقا با امویان اندلس تاریخ دریافت : ٩٢/٤/١٢ تاریخ تأیید: ٩٣/٢/١٧ * علیرضا روحی اباضیه یکی از فرقه های مهم اسلامی اسـت کـه در افریقیـه نفـوذ کـرد.
در این مقاله سعیشـده است با بررسی منابع کهن بنی رستم ، اباضیه و تاریخ اندلس ، سیر تاریخی روابط بنیرستم و امویان اندلس روشن شود.
اباضیه ، بنی رستم ، امویان اندلس ، روابط سیاسی، افریقیه * استادیارگروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی مقدمه اباضیه یکی از فرقه های مهم اسلامی بود که در سده نخست هجـری شـکل گرفـت .
از ایـن رو، میـان امیـران امـوی اندلس در قرطبه و امامان بنی رستم در تاهرت ، پیوند محکمی به وجود آمد و روابـط بـین دو دولت بر اساس صداقت ، هم پیمانی و دوستی شکل گرفت .
در این میـان ، فقـط دولـت بنی رستم اباضی مسلک در مغرب اوسط برای امویان اندلس قابل اعتماد بود.
٢١ در واقع بنی رستم پلی بودنـد کـه امویان را به اندلس رساندند و این مسئله در تقویت دوستی دو دولت تأثیر گذار بود.
در این دوران ، گاه بنی رستم به برخی از مخالفان سیاسـی و مـذهبی حـق پناهنـدگی می داد و از آنان حمایت می کرد اما پناهندگی سیاسی شامل خروج کنندگان بر دولت اموی نمیشد و به آنها اجازه نمیدادند برضد امویان اندلس قیام کنند.
نواحی آن بـه وادی الحجاره متصل است و این شهر در غرب اندلس و مرز روم بر ساحل رود تاجه قرار دارد (یـاقوت حموی، پیشین ، ج ٤، ص ٣٩-٤٠).