خلاصة:
نظریه تکامل شخصیت یونگ با همة اهمیتش، در مقایسه با ادبیات فارسی بسیار نوپا است. بااینحال از زمان ارائه بهمنزلة معیار جدید نقد روانشناختی در حوزة ادبیات رونق بسیاری یافت. ازطرف دیگر یکی از مهمترین مضامین ادبیات حماسی فارسی داستان هفتخان رستم و همچنین اسفندیار است که با وجود شهرت و اهمیتشان تاکنون ازمنظر روانشناسی یونگ هدف نقد قرار نگرفتهاند. هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی نظریة مزبور در نقد روانشناختی این دو هفتخان بهمثابة دو روایت گرانسنگ ادب فارسی است. از این منظر، مقالة پیشرو تلاش میکند تا با توسل به نظریة تکامل شخصیت یونگ بر اهمیت ارتباط موجود میان مضمون هفتخان و مکتب روانشناسی یونگ تأکید ورزد. این پژوهش به بررسی و تحلیل هریک از ارکان تشکیلدهندة نظریة یونگ، یعنی کهنالگوهای سایه، آنیما، آنیموس، پرسونا و... در هفتخان رستم پرداخته و سپس کیفیت وقوع آنها را در هفتخان اسفندیار مدنظر قرار میدهد. برای رسیدن به نتیجة بهتر مفاهیم کلیدی هفتخان از دیدگاه روانشناسی یونگ رمزگشایی شده است. نتیجة تحقیق مشخص کرد که تمام ارکان نظریة یونگ بهوضوح، ترتیب و در برخی موارد صورت مکرر در هفتخان رستم دیده میشوند. برخلاف هفتخان رستم، این الگو در هفتخان اسفندیار از نظم مشخصی برخوردار نیست و در پارهای موارد به صورت تلویحی به آن نگریسته شده است. نیز میتوان به فقدان کهنالگوی «آنیموس» در طرحوارة هفتخان اسفندیار اشاره کرد.
The Jungian evaluation theory has not been fully used as a standard in analyzing the subject of the seven adventures (or Haft Khan) in Shahnameh. The main purpose of this research is to evaluate the psychological theory in the seven adventures of Rostam and of Esfandiar. By using it، we have attempted to find out the hidden aspects of the evolution of the hero’s personality in his adventures and consequently know the nature of the Jungian archetypes in the Persian epic. Therefore، the article tries to find out the relationship between the supreme Persian subject matters and Jungian theory. Moreover، the research has analyzed each of the basic Jungian elements (i.e. archetype، shadow، anima and animus، persona، etc.) in the seven adventures of Rostam and of Esfandiar، and then each of the elementary concepts in the two adventures have been decoded on the basis of the Jungian theory. It is concluded that all of the elements of the theory can be fully seen in the seven adventures of Rostam، repeatedly in some cases. The hero meets all of the Jungian archetypes in his seven adventures، and after winning them، he finally reaches the stage of individuation. On the contrary، the pattern does not have a regular order in the adventures of Esfandiar and there is no a clear reference to the archetype “Animus” in this adventure. Therefore، the seven adventures of Rostam، in comparison to that of Esfandiar، reflects the entire archetypes of Jungian theory.
ملخص الجهاز:
ازطـرف دیگـر، یکـی از مهـم تـرین مـضامین ادبیـات حماسی فارسی داستان هفت خان رستم و همچنین اسفندیار است کـه بـا وجـود شهرت و اهمیتشان تاکنون ازمنظر روان شناسی یونگ هدف نقد قرار نگرفته اند.
ازاین یان می توان به مقاله های «اسـطوره قهرمان در داسـتان ضـحاک و فریـدون براسـاس نظریـه یونـگ »)امینـی ، ١٣٨١)، «مولانا و کهن الگوهای یونگ ، تجربه دیدار بـا خویـشتن »)امـامی ، ١٣٨٢)، «نقـش سایه در بوف کور صادق هدایت »)صفوی ، ١٣٨٢)، «تحلیل داستان سـیاوش برپایـه نظریه یونگ »)اقبالی ، قمری یگوی و مرادی ، ١٣٨٦)، «آنیما و راز اسـارت خـواهران همراه در شاهنامه »)موسوی و خسروی ، ١٣٨٧الف)، «کـشمکش سـایه در داسـتان خیر و شر نظامی »)موسوی و خسروی ، ١٣٨٧ب)، «نمادشناسی مرد درویـشی کـه برای خلیفه آب بـرد)مثنـوی مولانـا)»)آقاحـسینی و خـسروی ، ١٣٨٨)، «تحلیـل شخصیت موبد در ویس ورامین براساس نظریه یونگ »)کهدوئی و بحرانـی ، ١٣٨٨)، «تحلیل سندبادنامه از دیـدگاه روان شناسـی یونـگ »)جعفـری ، ١٣٨٩)، «مقایـسه تطبیقی سیر کمال جویی در عرفـان و روان شناسـی یونـگ »)میربـاقری و جعفـری ، ١٣٨٩)، «تحلیل عناصر نمادین و کهن الگـویی در معـراج نامـه هـای عطـار»)همـو، ١٣٩٠) و سرانجام «تحلیل کارکرد کهن الگوها در بخشی از داستان بهـرام چوبینـه »)جعفری و چوقادی ، ١٣٩٠) اشاره کرد.
اما ناخودآگاه شخـصی بـه دلیـل سرشت دوگانه و متضادش به صورت موجودات ترسـناک یـا زیبـا و دلفریـب تـصور شده است و «در تفاسیر مبتنـی بـر روان شناسـی ، بیـشترین موجـودات اسـاطیری ازقبیل tra, IsisTiamat, Typhon, Vk و حتی زیباترین آنها یعنی هلن و سودابه و غیره مظاهر و تجسم های ناخودآگاه محسوب می شوند که نمادهای گوناگون مـاده و آشفتگی آغازین ٣ هستند و با مادر زمین یکسان شـمرده مـی شـوند»)سـرکاراتی ، ١٣٨٥ الف : ٢٠) و گاه به صورت مادینه ای زیباروی یا دیو و ددی هراسـناک تـصور شده اند)شولتز، ١٩١٠: ٦٤؛ ریزنشتاین ، ١٩٠٤: ٥٠).