خلاصة:
طرحهای اجرایی هر حاکمیتی منوط به پشتوانهای که از پیش در مجموعۀ باید و نبایدهای
آرمانی شکل منطقی خود را گرفته باشد. این مجموعه در تمامی حکومتها در سیمای اندیشه
سیاسی (نظر) قابل بررسی و تأمل است، علیرغم موجودیت اندیشه سیاسی در جامعه ایران
دورۀ اسلامی پیوسته دو مقوله آنرا به بوته فراموشی و اجمال کشانده است، یکی حملات
قبایل ترک و مغول از شمال شرقی و دیگر عملزدگی سیاستمداران بوده است. در این گفتار
تلاش در ترسیم موقعیت نخست یعنی کم و کیف برآمدن و ماندگاری فاتحان در مسیر حرکت یک
قبیله در چیرهگی بر سایر قبایل تا به سلطهیابی بر حکومتهای ایران خواهد بود.
فرایند مشروعیت در این دوره از حیات قبایل که در آینده به پادشاهی دست مییابند، در
واقع پدیدهای است در مقابل "اندیشه سیاسی" "یعنی "عمل سیاسی".
ملخص الجهاز:
"این مجموعه در تمامی حکومتها در سیمای اندیشه سیاسی (نظر) قابل بررسی و تأمل است، علیرغم موجودیت اندیشه سیاسی در جامعه ایران دورۀ اسلامی پیوسته دو مقوله آنرا به بوته فراموشی و اجمال کشانده است، یکی حملات قبایل ترک و مغول از شمال شرقی و دیگر عملزدگی سیاستمداران بوده است.
این پذیرش رابطهای با صور سنتی و متعارف میان قبایل داشت، که در سلسله ارتباطهای خارجی قبیله، شکل تعریف شدهای مییابد، و گرنه قبیلهای که نمیتوانست بدین صورت جایی برای خود باز کند، دچار پراکندگی و بیهویتی میشده است.
". 13 آنچه که در برقراری روابط قبیلهای مطرح میباشد، شکل ابزاری (فیزیکی) افراد هر قبیله در برخورد با سایر قبایل است در جوامع ابتدایی این شکل برخورد ابزاری با افراد، سخن اصلی در بنیاد قدرت حاکمیت آنها را بیان میکند.
16 چنانکه گذشت، فقدان اندیشۀ سیاسی در جوامع قبیلهای از جمله مغولها، ما را در مرحلهای از تحلیل آنها با "روابط اقتداری" روبرو ساخت، که از یک سو در چرخه سایر قبایل به تعیین موقعیت قبیله منجر گردید و از سوی دیگر در داخل قبیله رئیس آن براساس یک سلسله عوامل سنتی که مشروعیت اعمال قدرت را به وی میداده، عمل کرده است.
"41چنانکه این سمتگیری و پیروی خانهای مغول پس از چنگیزخان از یاساها را مدنظر قرار دهیم، در هر حال نشان آن دارد که نوعی اندیشه مرحلهای برای تبین هدفگیری عمل سیاسی موجود بوده است.
57 آنچه به لحاظ رعایت باورداشتهای مردم در پیگیری شکلیابی نوع قدرت نهادی شده، درباره قوم مغول میباید افزود این است که: پیوسته تمام مورخین همعصر مغولان بر دوری چنگیزخان و جانشینان وی از هرگونه تعصب دینی، تأکید داشتهاند."