خلاصة:
پژوهش حاضر، با استفاده از روش «نشانه شناسی ساختارگرا» و با تکیه بر شعر سـنایی کوشـیده است رویکرد سنایی را در برخورد با تقابل های دوگانی بررسی کند. به همین منظور، با طرح دو موضوع ؛ یعنی بار ارزشی نشانه و شبکة هم تراز، آن دسته از تقابل های دوگـانی کـه در شـعر وی رایـج اسـت ، تحلیل و بررسی شده است . این بررسی نشان گر آن است که در زبان و اندیشة سنایی سه منظر متفاوت وجود دارد. در هر یک از این چشم اندازها، رویکرد سنایی به قطب های تقابل ، متفاوت است . این رویکردها، در حقیقت حـاکی از آن است که بار ارزشی قطب ها در سیر تحول فکری سنایی به طور مستمر تغییر می کنـد. عـلاوه بـر این ، شبکه های هم تراز متفاوتی در هر رویکرد پدیدار می شود که بنابر اصل پیوستگی ، همة عناصـر آن ، بار ارزشی یکسانی دارند.
The present article، using a structural semiotic methodology، is to analyze Sanāyi''s approach towards binary oppositions on the basis of his poetry. Henceforth، the binary oppositions prevalent in his poetry are analyzed according to two interdependent semiotic issues، that is، linguistic value and aligned network. This analysis reveals that there are three different perspectives in Sanāyi''s language and thought. In each perspective، his approach takes on a different format. Indeed، his different approaches، in this regard، signify that his attitude towards such oppositions، their respective value and their aligned network، constantly changes during his evolutionary thinking. Moreover، some aligned networks are revealed in each approach، all elements of which are of the same value due to the consistency principle.
ملخص الجهاز:
"بر همین اساس در شبکة هم تراز دیگری مانند [جسم ، ظلمت ، چـپ ، پـایین ، زشـت ، شر] تمامی عناصر دارای بار ارزشی یکسان منفی هستند و بنابراین در تلقی عام ، هـر آنچه به جسم تعلق دارد، پست و دانی است یا تیره و تاریک بـه شـمار مـی رود؛ یـا زشتی و شر در عالم سفلی قرار دارند و جانب چـپ همـواره نمـاد گمراهـی و دور افتادن از حقیقت تلقی شده است .
سـنایی در حدیقه ، به عنوان نمونه در «فصل وحدت و شرح عظمت »، با چنین رویکردی کـه خاص رویکرد عام عرفانی است به بحث دربارة حق تعالی می پردازد: احد است و «شمار از او معـزول » صمد است و «نیـــاز از او مخـذول » آن احد نی که عقـل دانـد و فهـم آن صمد نی که حس شناسـد ووهـم «نـــه فراوان »، «نــه اندکی »باشد یــکی انــدر یکــی ، یکــی بـــاشد (حدیقه ، ٢٨) همان طور که در این ابیات مشهود است سنایی در تقابل هایی چون احد-کثیر؛ صمد- نیازمند؛ یکی بودن -فراوان بودن ، در توصیف حق تعالی ، قطب هایی را برگزیـده اسـت که حاوی بار مثبت هستند.
پس کافی است ، برای مثـال ، «می » از منظر پدیدارشناختی بار مثبت پیدا کند، آن گاه تمامی عناصر هم تراز با آن در سطح افقی تغییر بار می دهند و بـدین ترتیـب قمـار، قمارخانـه ، خرابـات ، میخانـه ، پیرمغان ، مستی ، ساقی ، جام و ساغر و هر آن چیزی که ممکن اسـت بـا ایـن شـبکه تداعی شود، به ناگاه تغییر بار مثبت پیدا می کند تا اصل پیوستگی در شبکة هـم تـراز لحاظ شود."