خلاصة:
بحران های زیست محیطی عصر حاضر محصول عوامل متعدد فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است . نقش عوامل فکری- فلسفی در زایش این بحران ها نه تنها نقشی اثرگذار و غیرقابل انکار است ؛ بلکه اصولا نظریات فلسـفی از بنیـادیتـرین علـل ایـن بحـران هـا محسوب میگردند. بدون تردید یکی از تاثیرگـذارترین اندیشـه هـا و مبـانی فلسـفی در زایش بحران های زیست محیطی مربوط به فرانسیس بیکن است . وی به گونـه ای نسـبت به پردازش جهان اقدام نموده که تقریبا همـه اجـزای تشـکیل دهنـدة فلسـفه وی اعـمّ از انسان شناسی، طبیعت شناسی و حتی منطق در خدمت آسایش انسان و تخریب طبیعـت و محیط زیست عمل نموده است . هدف این پژوهش این است که حوزه های مورد اشـارة
ملخص الجهاز:
"5-7) مهم ترین سؤالات و مسائل حوزة اخلاق زیست محیطی بدین شرح است : آیا ارتبـاط بین انسان و طبیعت با همۀ پتانسیل وجودی خویش به صورت تنگاتنگ است و یا اینکـه صرفا حوزه های محدود و خاص تری این دو حوزه را بـه هـم مـرتبط مـیکنـد؟ اصـولا نسبتی که بین این دو حوزه است از کدام سنخ است : یک طرفه و یـا دو طرفـه ؟ جایگـاه اندیشه هـای فلسـفی در اخـلاق زیسـت محیطـی چگونـه ارزیـابی مـیگردد؟بـه صـورت خـاص تـر آراء فلسـفی فرانسـیس بـیکن چـه نقشـی در ایـن مناسـبات ایفـا مـی کنـد؟ بـا نگهداشت تبیین خاص بیکن از «انسان » و «جهان » و تعاریفی که از حوزه های گونـاگون فلسفه ارائه داده است ، وی چگونه مناسبتی را بین این دو حوزه از هستی تجویز میکنـد: مناسبتی یک طرفه ( تداخلی) و یا دو طرفه (تعاملی)؟ مؤلفه هـای تشـکیل دهنـدة ارتبـاط انسان – طبیعت در فلسفۀ تجربی فرانسیس بیکن کدامین هستند؟ / با پاسخ به این سؤالات ما میتوان فهـم صـحیحی از دیـدگاه نهـایی فرانسـیس بـیکن راجع به «اخلاق زیست محیطی» داشت .
به راستی آیا فرانسیس بیکن همانند آلـدو لئوپولـد، رولسـتون ، تیلـور، آرن نائیس و سینگر برای محیط زیسـت و شـئونات آن ارزش اخلاقـی درخـوری قائـل است ؟١ یا اینکه در واقع ایشان با آراء و نظریات خاص خویش اصلیترین تـأمین کننـدة مبانی نظری انسان محوران زیست محیطی به حساب می آید؟ جهت روشـن شـدن ایـن سؤال ضروری است به یکی از جنبش های دهه های اخیر در حوزة محیط زیسـت اشـاره نمائیم ."