ملخص الجهاز:
"اگر این نگاه در دستهبندی تاریخ کلام مورد پسند واقع شود، اولین نکتهای که با توجه به آن به ذهن متبادر میشود این است که متکلمان هر عصر چه درک و دریافتی از دورهای که جبههی حق و جبههی باطل در آن به سر میبردهاند داشتهاند؟ آیا اصولا دین و عالم دینی را مواجه با یک فرهنگ و گفتمان (بخوانید عالم) رقیب -به عنوان دستگاهی که دائما برای او نظریهی رقیب تولید میکند- میدیدهاند یا معارضات با دین را به عنوان مسائل و شبهات جدای از هم میپنداشتهاند؟ آیا زمانهی خود را دورهی غلبهی دین میدیدهاند و بیدینی را یک خردهفرهنگ معارض، و یا بالعکس؟ آیا به نفی کلی عالم رقیب میپرداختهاند و یا برای خود امکان مشارکت در آن را مفروض میدانستهاند و در پی جداکردن حق و باطلش بودهاند؟ این سئوالات و سئوالاتی از این دست، دربارهی هر دورهی مفروض در تاریخ کلام قابل طرح است، همانطور که دربارهی دورهی غربزدگی معاصر."