ملخص الجهاز:
"رسانهها: ابزاری برای تولید حقیقت یا مرگ معنا؟ اقتضائات زیستن در جهان رسانهای دکتر بیژن عبدالکریمی اشاره: «آیا ما در جهان رسانهای راهی به حقیقت داریم؟» این سئوال یعنی آنکه اولا حقیقت امری در بیرون ماست، ثانیا رسانهها واسطهی میان ما و حقیقت شدهاند، و ثالثا آیا این واسطه، حقیقت را همانطور که هست به ما منتقل میکند؟ اگر نه، راه (واسطهی)دیگری به حقیقت وجود دارد؟ اما در فرهنگ ما، اولا حقیقت علاوه بر آفاق (بیرون) در انفس (درون) نیز متجلی میشود، ثانیا حقیقت بیرونی منقطع از حقیقت درونی نیست و «برابر» ما نهایستاده است، و ثالثا فهمیدن، متوقف بر وجود واسطه نیست و امکان درک حقیقت، بیواسطه و صورت محال نیست.
لذا، اگر فلسفه و تفکر را صرف گزارهها یا پارهای از تعابیر، اصطلاحات و مفاهیم ندانسته، بلکه نوعی تذکار و یادآوری حقیقتی اصیل بدانیم که هیچ زبانی را یارای بیان آن نیست، بر اساس این نحوه تلقی و سنت فکری، اساسا زبان عادی و روزمره، که زبان رسانههای جمعی مدرن و ژورنالیسم نیز از آن تبعیت میکند، زبان شایستهای نیست و هرگونه تفکر اصیل، به معنای نوعی حضور نسبت به متعلق اصیل تفکر، در زبان عادی و روزمرة رسانهها میمیرد و رسانهها به ورطة نوعی وراجی و پرحرفیهای روزمره سقوط میکنند.
بر اساس این نحوه تلقی، که فهم خاصی از فلسفه و تفکر است، به دلیل غیبت حقیقت در ژورنالیسم و به جهت محدودیتهای ذاتی زبان ژورنالیسم و نیز دیگر محدودیتهایی که از اقتضائات ژورنالیسم و دیگر رسانههای جمعی جدید به منزلهی پدیدارهای مدرن است، میان فلسفه و تفکر اصیل با ژورنالیسم تباین ذاتی وجود دارد."