خلاصة:
مقاله حاضر تحلیلی بین زبانی از الگوهای کاهش ظرفیت فعل که به حذف کنشگر منجر مـیشـود ارائه می دهد. در این راستا بهره گیری زبان فارسی از دو الگوی مهم ضدسببی و مجهول سازی مورد بررسی قرار گرفته است و نشان داده شده که هرچند عملیات تغییر ظرفیت غالبا در زبان های دیگر به صورت ساختواژی رخ میدهد، در زبان فارسـی ایـن فراینـدها از طریـق الگوهـای غیرصـرفی صورت می پذیرد. در خصوص مجهول سازی نیز نشان داده شده از آنجـا کـه ایـن فراینـد کـاهش ظرفیت فعل را به همراه دارد، برخلاف نظر برخی از زبانشناسان ، ساخت غیرشخصی اختیاری را نمی توان به عنوان مجهول نحوی در نظر گرفت . همچنین تغییر تعدی بـه سـاخت مجهـول منجـر نمی گردد بلکه این فرایند واژگانی، ساخت های ضدسببی و غیرسببی را به دست میدهد. در ایـن مقاله سعی شده است با استفاده از سه محک الف ) مجاز بودن قید بـه خـودی خـود؛ ب ) صـورت متناظر ضد سببی ایستا؛ و ج ) باهمایی بـا عامـل گـروه حـرف اضـاف ای، راهـی بـرای تشـخیص ساخت های ضدسببی در زبان فارسی ارائه گردد. علاوه برآن الگوهای برآیندی، انعکاسی و دوسویه نیز مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که زبان فارسی از میان این سـه الگـو تنهـا از الگوی برآیندی برای کاهش ظرفیت فعل و حذف کنشگر بهره میگیرد.
ملخص الجهاز:
"در ایـن مقاله سعی شده است با استفاده از سه محک الف ) مجاز بودن قید بـه خـودی خـود؛ ب ) صـورت متناظر ضد سببی ایستا؛ و ج ) باهمایی بـا عامـل گـروه حـرف اضـاف ای، راهـی بـرای تشـخیص ساخت های ضدسببی در زبان فارسی ارائه گردد.
روش دیگری که در زبان فارسی به علت رواج افعال مرکب ، بـرای کـاهش ظرفیـت فعـل استفاده می شود تغییر تعدی فعل سبک است کـه طـی آن عنصـر فعلـی در فعـل هـای مرکـب تغییر می یابد و این امر به کاهش ظرفیت فعل منجر میشـود ایـن موضـوع همـانطور کـه در مثال (١٧) نشان داده شده برای افعال مرکبی که دارای فعل سبک «کردن » هستند بـا تبـدیل آن به «شدن » رخ میدهد.
اما در خصوص جملات (١١، ١٢، ١٤ و ١٥ب ) می توان گفت که باهمایی ایـن جمـلات با عامل گروه حرف اضافه ای و منجر شدن آن بـه بدسـاختی جملـ هـا (١٩الـف ) و از سـوی دیگر مجاز بودن قید «به خودی خود» در این جملات (١٩ج ) محک هایی را فراهم میکند کـه بیانگر آن است که این ساخت ها قطعا ساخت ضدسببی هستند: ١٩) الف - شیر توسط مینا ریخت .
V. Nedjalkov هرچند در زبان فارسی تکواژ دستوری دال بر الگوی برآیندی یافت نمـی شـود امـا شـکل غیرصرفی و ایستای ساختهای ضدسببی که از ترکیب صفت + فعل اسنادی «بودن » بـه دسـت میآید می تواند بیانگر این نوع صورت باشد که در زیر به مواردی از آنها اشاره شده است : ٢١) الف - علی در را باز کرد."