خلاصة:
معنای خـواب و رویـا، و جایگـاه آن در فلسـفه بحثـی اسـت کـه کمتـر فیلسـوف برجسته ای از آن غافل مانده و به بررسی آن از منظر اصول و مبـانی فلسـفی خـود نپرداخته باشد. در نظر حکمای اسلامی ، رویا حاصـل فاصـله گرفتن روح از حـواس ظاهری و میل آن به قوای باطنی است ، به این معنا که انسان گاهی در عالم خواب به ادراک حقایق هستی و وقایع آینده موفق می شود و از این رهگـذر، بـه ادراک و معرفت شهودی دست می یابد. این احوال اگر در عالم خواب طبیعی پـیش آیـد، در صورتی که شفاف باشد، «رویای صادقه » است و در صـورتی کـه ضـعیف و مـبهم باشد، پیام آن باید با تفسیر و تجزیه و تحلیل (تعبیر) روشن شود. از دیدگاه ابن سینا، در حالت خواب ، قوه متخیله به عالم قدس متصل می شود و از طریق حس مشترک به کشف و الهام نائل می گردد. ملاصدرا نیز همین نظـر را دارد ولـی معتقـد اسـت شخص برای متحدشدن با عقل فعال بایـد بـه مقـام و مرتبـه جامعیـت در نشـآت سه گانه عقلی ، نفسی و حسی رسـیده باشـد. پرسـش هایی چـون «ماهیـت خـواب چیست ؟»، «آیا خواب ها احتیاج به تعبیر دارند؟» و اگر پاسخ به آن مثبت است «آیا همه خواب ها باید تعبیر شوند یا پاره ای از آنها؟»، «آیا بین تعبیـر و تاویـل تفـاوتی وجود دارد؟» و ... برای هر صاحب عقل سلیمی ممکن است مطـرح شـود. در ایـن مقاله به تحلیل این مسائل از منظر ابن سینا و ملاصدرا می پردازیم .
ملخص الجهاز:
"ابن سینا درباره علت اینکه چرا برخی خواب ها محتاج تعبیرند و برخی نه چنین می گوید: در حال خواب اتفاق می افتد که نفس به ملکوت متصل می گردد، و می تواند قـوه متخیله را ساکن یا سرکوب کند، آن وقت می تواند به طور کامل مـدرک خـود را ثابت نگاه دارد، و همان طوری که آن صورت مدرکه در واقع موجـود اسـت آن را در حافظه نگاه دارد؛ پس در چنین حالتی (حالت خواب ) نیازمند به تعبیر نیست ، و اگر وحی باشد به تأویل احتیاج نخواهد داشت ، چراکه در وحـی ، تأویـل جانشـین تذکر است ؛ و اگر نفس نتواند صور مدرکه خود را چنان که هست در ذاکـره نگـاه دارد بلکه متخیله ، هر فردی از صور مرئی را در خواب به خیال جداگانه یـا خیـال مرکب محاکات کند، در نتیجه ، آنچه را که نفس دیـده ، بـ طـور صـور مؤلـف و معانی - یعنی صورتی را که نفس در خواب دیده ، قوه متخیلـه آن صـورت را بـه صورتی که بیشتر با آن مأنوس است تغییر می دهد - برای آن محاکات می شود."