دفتر مشق مچاله الأدب والفن

خانم نوروزی با کلافگی به اطراف نگاه کرد تا ببیند کسی را برای این کار پیدا می‌کند یا نه. خانم نوروزی از سر ناچاری نفسی بیرون داد و دوباره سرش را روی فرم یکی دیگر از بچه‌ها خم کرد تا ببیند چه کار می‌شود کرد. در همان حال، خانم نوروزی دوباره روی فرم خالی یک دانش‌آموز دیگر خم شد تا با توجه به موضوع تحقیقش، چند کلمه‌ای بگوید و دانش‌آموز بنویسد. یکی از داوران او را صدا کرد و پرسید: «تکلیف چنین کاری چیست؟» خانم نوروزی پرسید‌: «چه شده؟ کدامشان؟» داور برگه‌ای را روی یک دفتر مشق چهل برگی به خانم نوروزی تحویل داد و در همان حال گفت‌: «برگة پروپوزالش امضا دارد، ولی مهر مدرسه ندارد، نوشته‌اش پر از غلط املایی است و به احتمال زیاد داستان‌هایش هم همین‌طور! خانم نوروزی دفتر‌مشق را روی میز پرت کرد.