خلاصة:
در سالهای اخیر، در بسیاری از پژوهشهای مربوط بهپیشبینی بازده سهام، از مدلهای عاملی استفادهشده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسة توان توضیح دهندگی دو مدل چندعاملی ارایه شده، با بازده سهام است. این پژوهش بر مبنای یک مدل چهار عاملی بنا شده است: مدل فاما، فرنچ و مومنتوم. بررسی توان توضیحدهندگی این مدل در بازار اوراق بهادار تهران در خلال سالهای 1386 تا 1390، چیزی است که در این پژوهش به آن توجه شده است. در این پژوهش از روش رگرسیون چند متغیره، برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است؛ نتایج پژوهش نشان میدهد که به کارگیری مدلهای چندعاملی از مدل تک عاملی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، مناسبتر است. همچنین نتایج پژوهش حاکی از این است که مدل چهار عاملی کارهارت مزیتی نسبت به مدل سه عاملی فاما و فرنچ ندارد، زیرا از بین چهار متغیر صرف ریسک بازار، عامل اندازه، عامل ارزش و عامل تمایل به عملکرد گذشته (مومنتوم)، تنها دو متغیر صرف ریسک و اندازه، بر بازده سهام تاثیر میگذارد.
In the past two decades many researchers have used some kinds of factor models for explanation of stock returns. The aim of this study is comparing the explanatory power of two main multi-factor models in relation to stock returns. This study is based on a Carhart four-factor model. The variables in this model are market risk premium، value، size and momentum factors. The aim of this study is evaluating the explanatory power of this model in Tehran Stock Exchange. The multivariate regression is used to analyze the propositions. The results show that the use of multi-factor models is better than one-factor model of capital asset pricing. The results also show that the four-factor model has not the advantage of Fama and French three-factor model، because only two variables (market risk and size) influence on stock returns.
ملخص الجهاز:
"همچنین نتایج پژوهش حاکی از این است که مدل چهار عاملی کارهارت مزیتی نسبت به مدل سه عاملی فاما و فرنچ ندارد، زیرا از بین چهار متغیر صرف ریسک بازار، عامل اندازه، عامل ارزش و عامل تمایل به عملکرد گذشته (مومنتوم)، تنها دو متغیر صرف ریسک و اندازه، بر بازده سهام تأثیر میگذارد.
نتایج آنها بر اساس دادههای بورس آلمان، از 1963 تا 2006، نشان داد که مدل فاما و فرنچ، از قابلیت تبیین کمی در تعیین میانگین بازده سهام برخوردار است و مدل کارهارت قدرت تبیین بالاتری دارد؛ همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که اگر در Fan & Yu Chen Q-Theory Momentum Ohlson bankruptcy prediction score مدل کارهارت به جای عامل اندازه، از عامل درآمد سهم به قیمت آن استفاده کنند، قدرت تبیین مدل دو چندان میگردد]8[.
همچنین جدول 2 نشان میدهد که ضریب تعیین تعدیل شدة مدل 23/0 است و تنها 23 درصد تغییرات بازده سهام توسط متغیرهای مدل فاما و فرنچ توضیح داده میشود؛ اما به منظور تعیین تأثیر عامل تمایل به عملکرد گذشته(مومنتوم) از مدل کارهارت استفاده شده که نتایج آن در جدول 3 خلاصه شده است.
جدول (3) نتایج آزمون مدل کارهارت (مدل 6) نام متغیر ضرایب آزمون t مقدار احتمال آزمون t انحراف معیار عامل ارزش (HML) 0859/0 75/0 457/0 114/0 عامل اندازه (SMB) 411/0- 48/2- 017/0 166/0 عامل صرف ریسک (RP) 813/1- 58/2- 013/0 701/0 عامل تمایل به عملکرد گذشته (WML) 0007/0- 00/0- 996/0 165/0 عرض از مبدأ 678/4 30/3 002/0 416/1 مقدار احتمال آزمون F= 003/0 ضریب تعیین تعدیل شده مدل= 21/0 با مراجعه به جدول 3 و سطح معناداری آزمون F مشاهده میشود که فرضیة صفر بودن تمامی ضرایب متغیرها رد میشود و حداقل یکی از متغیرهای پژوهش بر بازده سهام تأثیر میگذارد."