خلاصة:
هدف: هدف از این پژوهش، تبیین تفهمی تأثیر نگرشهای غیر فرهنگی به توسعه از سوی برخی دولتمردان در ایران، طی نیم قرن اخیر بود؛ چرا که این امر همواره موجب تضاد «شبه آنتاگونیستی» بین اقشار سنتی و مدرن جامعۀ ایرانی شده است. روش: روش تحقیق، توصیفی پسارویدادی است و جمعآوری دادهها از طریق مطالعات کتابخانهای و بررسی آمار و اسناد منابع رسمی صورت پذیرفته و تجزیه و تحلیل دادهها نیز به روش تحلیل گفتمانی «متون اجتماعی» است. یافتهها: بسیاری از سیاستگذاریهای توسعه در کشور اگر چه ممکن است در ظاهر منجر به دگرگونی در شرایط موجود کشور شود و حتی برخی شاخصها را بهبود دهد، اما در تحلیل نهایی به واسطۀ ایجاد تضادهای بنیادین در جامعۀ ایرانی و اعمال حکمرانی «بد»، فاقد توانمندی لازم برای پیشرفت کشور خواهد بود. نتیجهگیری: بازتعریف مفهوم پیشرفت بر مبنای آموزههای نظریات حکمرانی خوب، آموزههای اخلاقی، آموزههای یکتاپرستی ایرانی و شیعی یکی از مهمترین وظایف سیاستگذاران پیشرفت در کشور است.هدف: این مقاله به بررسی نسبت فناوری و تلقی انسان دربارة سیر تاریخ بشر یا فلسفۀ تاریخ پرداخته است . در حالی که توسعۀفناوری در کشور ما به یک ضرورت تبدیل شده و یکی از دغدغه های جدی سیاستگذاران و سیاستمدارن در تاریخ معاصر ایران بوده است ، اما کمتر به ابعاد علمی و به خصوص فلسفی آن توجه شده است ؛ این مسئله که آیا فناوری جدید متناسب با رویکرد خاص بشر جدید به تاریخ شکل گرفته یا اینکه فناوری جدید نسبت به هر گونه تلقی نسبت به تاریخ بیجهت است و اساسا آیا میان فناوری و تلقی انسان به تاریخ یا همان «فلسفۀ تاریخ » نسبت خاصی وجود دارد؟ روش: این مقاله با استفاده از روش اسنادی- کتابخانه ای انجام گرفته و دارای دو بخش است . در بخش نخست ، نسبت فناوری جدید و فلسفۀ تاریخ تجدد بررسی و در بخش دوم، تفاوتهای بنیادین فلسفۀ تاریخ اسلامی با فلسفۀ تاریخ تجدد روشن شده و الزامات این تفاوت بنیادین در فهم ماهیت فناوری بیانشده است .نتیجه گیری: درحالیکه وجود بشر، وجودی تاریخی است ؛فناوری، فرعی از این وجود تاریخی است . سیر تاریخی بشر مدرن که نسبت به جهان پیرامونی پیش رونده و سلطه گرایانه است ، چنین فناوریای را ایجاب میکند و در جایی که سیر تاریخی بشر دینی و اسلامی شود، در حالیکه نسبت به جهان پیرامونی نسبت هماهنگی داشته باشد و نه سلطه ؛ فناوریای با چنین نسبتی ایجاد خواهد شد
Objectives: Some studies have recognized factors that are effective on development process in Iran. The aim of the present study is to determine the relationship between Non-Cultural attitudes and development achievement goals in Iran during last fifty years.
Method: In present study، Case study research is a methodology which can take either a qualitative or quantitative approach. Case study in this article refers to the in depth analysis of some facts about development in last 50 years of Iran contemporary history. In addition، Data analyses are based on describe-analysis method.
Result: The concepts، culture and society are closely related، from this point of view، last 50 years policy making for development in Iran not only is based on Iran cultural and social condition ; but also created many fundamental problems and Specially caused antagonism between tradition and modernity in Iran.
Conclusion: The author of the present study concludes Paying attention to the variables such as the role of culture in development and decision making for progress، have crucial role in predicting the future of progress process in Iran.
ملخص الجهاز:
در پایان به نظر میرسد بتوان بخش عمدهای از مجموع تناقضهایی را که در این نوشتار مورد بحث قرار گرفت ، در تحلیل و یادداشتهای تأمل برانگیز میشل فوکو از نگرش غیر فرهنگی به توسعه در ایران پیش از انقلاب، مشاهده کرد: ١- «رویدادهای اخیر، واکنشی از سوی یک جامعه و فرهنگ است که به نوعی از نوسازی، که در عین حال کهنه پرستی است ، نه میگوید.
- Abrahamian, Ervand (1998), Iran Between Two Revolutions, Translated to Persian By Ahmad Golmohammadi & Mohammad Ebrahim Fattahi, Tehran, Ney Publication.
اما آن دسته از متفکرانی که از فلسفۀ فناوری سخن میگویند، در واقع به درستی خواهان بیان این حقیقتند که فناوری، موضوع تأمل و تفکر فلسفی و دارای ابعاد و اوصافی است که به هیچ وجه نمیتواند محل امعان نظر عالمان علوم تجربی، مهندسان، صنعتگران، سرمایه داران، سیاستمداران، مدیران دولتی و صنعتی و اصحاب قدرت سیاسی قرار گیرد.
اما ضمن به رسمیت شناختن مقام هایدگر و نقش پیشتاز آن در قوام یافتن شاخه ای مطالعاتی با عنوان فلسفۀ فناوری، باید به این نکته توجه داشت که از همان آغاز ظهور عقلانیت مدرن توسط متفکرانی چون: گالیله ، دکارت و نیوتن ؛ یعنی ظهور عقلانیتی که طبیعت را به امور محسوس و ماده و حرکت محدود کرده، وجه کمی و محاسبه پذیر اشیا و پدیدارها به منزلۀ مهم ترین وصف آنان تلقی شد و از همان آغاز ظهور علم و فناوری مدرن که بر اساس عقلانیت جدید شکل گرفت ، همۀ متفکران بزرگ غربی، سلبا یا ایجابا علم ، فناوری و تفکر علمی و فناورانه را مورد تأمل قرار دادهاند.