خلاصة:
در این نوشتار تلاش شده است تا با روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم ، آیاتی که نشاندهنده مسائل پیش بینی نشده است ، مشخص ، و علل ابتلا به موضوع مورد اشاره آیه تبیین شود. در مجموع میتوان مسائل پیش بینی نشده را در دو دسته مسائل مطلوب و مسائل نامطلوب قرار داد که برخورداری از رزق پیش بینی نشده در دسته مطلوب و دچار شدن به عذابهای الهی و سنت استدراج در دسته نامطلوب قرار میگیرد. توجه به این آموزهها باعث میشود در اداره سازمان و هم چنین برنامه ریزی در سطح ملی ، محور اصلی تنها به علل مادی منحصر نشود و به مسائل اعتقادی و ایمانی که بر زندگی مادی تاثیر مستقیمی دارد، توجه شود. لازمه این امر شناخت درست سنتهای الهی و تاثیر آنها بر زندگی دنیوی است ؛ موضوعی که به نظر میرسد جای خالی آن در برنامه ریزی سازمانی احساس میشود.
ملخص الجهاز:
"com ٢ ـ بیان مسئله آنچه بر فضای نظریه های مدیریت متعارف حاکم است ، قائل شدن استقلال برای بشر در خلق آینده خویش است ؛ موضوعی که انسان را از هر قید و بندی رها میکند و آینده او را تنها محصول دانش ، تفکر، برنامه ریزی و تلاش خود میداند؛ با وجود این دستیابی به آینده مطلوب به یکی از دلمشغولیها و نگرانیهای انسان تبدیل شده است .
در این صورت بر اساس مبنایی که شهید مطهری در پیش گرفته اند، می توان وجود سنتهای الهی را برای سازمان اثبات کرد؛ یعنی باید مشخص کرد که آیا سازمان را نیز میتوان نوع و شکلی از جامعه اما در وسعت محدودتر دانست ؛ ویژگیهای جامعه چیست و آیا این ویژگیها در سازمان هست ؟ در این خصوص شهید مطهری می نویسد: «زندگی انسان که اجتماعی است به معنی این است که (ماهیت اجتماعی ) دارد: از طرفی نیازها، بهرهها و برخورداریها، کارها و فعالیتها ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهره ها و تقسیم رفع نیازمندیها در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسر نیست .
«در مورد مجازات استدراجی که در این آیه به آن اشاره شده است و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده می شود، چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران را طبق یک سنت ، فورا گرفتار مجازات نمی کند، بلکه درهای نعمتها را به روی آنها می گشاید؛ هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر می دارند، نعمت خود را بیشتر می کند و این از دو حال خارج نیست : یا این نعمتها باعث تنبه و بیداریشان می شود که در این حال برنامه هدایت الهی عملی میشود و یا بر غرور و بی خبریشان می افزاید در این صورت مجازاتشان هنگام رسیدن به آخرین مرحله ، دردناکتر است » (مکارم شیرازی و همکاران ، ١٣٧٤، ج٧: ٣٤)."