خلاصة:
شاخة سلاجقة کرمان در حدود سال 433هـ.ق و به همت ملک قاورد بن چغریبیگ تأسیس گردید. وی که در این سال به دستور عم خود، طغرلبیگ، عازم فتح کرمان گردیده بود توانست با تصرف این سرزمین، دولتی جدید را بنیان نهد، دولتی که پس از وی نیز در خاندان او به صورت موروثی باقی ماند و تا سال 583هـ.ق تداوم یافت. مطالعة این شاخه از سلجوقیان این نکته را روشن ساخت که گرچه در باب چگونگی شکلگیری دولت مذکور و وقایع سیاسی دوران حاکمیت آنها مطالبی بیان شده است، در برخی از حوزهها همچون وضعیت فرهنگی قلمرو سلاجقة کرمان، اوضاع اجتماعی دوران حاکمیت این دولت و صدالبته اوضاع اداری و دیوانسالاری آن، فقری جدی احساس میگردد. از همینرو نوشتار حاضر بر آن است تا با غور در دیوانسالاری این دولت، نهاد وزارت آن را مورد تحلیل قرار داده و ضمن معرفی وزرای نسبتا گمنام دولت سلاجقة کرمان، نقش و جایگاه آنان را در ساختار سیاسی و شاکلة فرهنگی این دولت مشخص سازد.
The Seljuk branch of Kerman was established around 433 A.H. by the attempts of Ghavord Ibn Choghri Beig who had been sent to conquer Kerman by the order of Toghrol Beig. He could establish a new government in the conquered land، the one which was inherited in his family up to 583 A.H. The study of this part of Seljuk reign makes it clear that although there have been some discussions regarding the establishment of this governments and the political situation of the era، but there is little information about other related affairs such as cultural circumstances of Seljuk territory in Kerman and the social statues and alsoits bureaucracy. Therefore، the present article is an attempt to study the ministry، as one of Seljuk governmental agent، to determine its role and position in social and cultural structure of this government، introducing some of its rather infamous ministers
ملخص الجهاز:
"زمانی که اقتدار نهاد اتابکی تا بدان حد است که حتی قدرت حذف سلطان را دارد دیگر نهاد وزارت نمی توانست جایگاهی در ادارة امور حکومت داشته باشد؛ این بلایی بود که دامان وزرات و وزرای سلجوقیان کرمان را گرفته بود درحالی که در دولت سلاجقۀ بزرگ ، لااقل تا زمان حضور خواجه نظام الملک ، هیچگاه اتابکان تا بدین حد قدرت نیافتند و این خواجه بود که در مدت وزارتش جهان را از مشرق تا مغرب به تابعیت و تصرف سلطان درآورد (نخجوانی، ص ٢٧٩) و در دربار سلاجقۀ بزرگ این وزیران بودند که در عزل ونصب امیران و به سلطنت رساندن پادشاهان به رقابت برمی خواستند از جمله می توان به رقابت نظام الملک با تاج الملک ابوالغنائم در اواخر دوران سلطنت سلطان ملکشاه سلجوقی اشاره کرد (راوندی، ص ١٣٤؛ خواندمیر، ج ٢، ص ١٦٥).
در دربار سلاجقۀ بزرگ برای نمونه ملکشاه آنقدر قدرت داشت که توانست ممالک را تصرف کند و این امر در سایۀ تدبیر خواجه نظام الملک صورت گرفت ؛ اما در دولت سلاجقۀ کرمان امور تحت نظر امرا و اتابکان بود به طوری که حتی آنان می توانستند سلطان را تحت کنترل خود درآورند و به خود جسارت داده وزرا را بکشند."