خلاصة:
این نوشتار، با روش عقلی- تحلیلی، به بررسی فهمپذیری، بیانپذیری و انتقالپذیری تجربههای عرفانی و عدم آنها پرداخته است. هدف آن موجهسازی تجارب عرفانی با رویآورد تحلیلی- منطقی در سه مقام فوق است. عرفا معرفت الهی را از دو راه ممکن میدانند: عقل و شهود، اما به برتری رویآورد شهودی نسبت به رویآورد عقلی باور دارند. این مقاله، بر پایة علم حضوری، عقل منور، تعامل مکرر عارفان با تجربههای شهودیشان، و لوازم بین به معنای عام، تجارب شهودی را از هر سه نگاه منطقا دفاعپذیر دانسته است.
ملخص الجهاز:
"به دیگر سخن، حجیت تجربة عرفانی گاهی برای خود عارف مطرح است که آیا مشهودات وی مطابق با واقع است یا صرفا در دام پندار و اوهام ذهنی اسیر است و گاهی برای دیگران مطرح است: بر فرض اینکه مشهودات عارفان برای خود آنان معتبر باشند، اما وقتی از آن حال بیرون میآیند، آثار آن میماند و عارف آثار و ارتباط آنها را با علم شهودی همراه با حصولی مییابد.
به نظر میرسد که علم شهودی و حضوری نیز با فهم همراه است، چون نفس که بسیط است همة قوای مادون را در عین بساطت دارد ـ به سخن صدرا: النفس فی وحدتها کل القوی ـ که اگر چنین نبود، عاقله و فاهمهای در مرتبه نازل پدید نمیآمد؛ چون نفس در همان مرتبة عالی این قوا را دارد در مرتبة نازل که بسط و تفصیل مییابد این قوا ظاهر و پدیدار میشوند.
بسیاری از تلاشهای فیلسوفان و عارفان مسلمان در قالب قضایای تحلیلی ارائه شدنی است، چون بر اساس تعریف فوق، مقصود از قضایای تحلیلی این است که محمولها خارج از ذات و ذاتیات موضوعاند، ولی حیثیتهای آن هستند که از ذات و صمیم آنها به دست میآیند بیآنکه از خارج به آنها منضم شوند؛ یعنی از اعراض لازم بین به معنای عام موضوعاند که نه در مقام ثبوت به واسطة خارج از ذهن نیاز دارند و نه در مقام اثبات، مانند وجود و لوازم آن از وحدت و تشخص و فعلیت."