خلاصة:
هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه هوش معنوی و هوش هیجانی در بین دانشجویان و طلاب بود. روش: روش تحقیق علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه افراد شاغل به تحصیل در دانشگاه ها و حوزه های علمیه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1392- 1391 بودند. نمونه ای به تعداد 160 نفر(شامل 80 نفر دانشجو و 80 نفر طلبه) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش معنوی کینگ و هوش هیجانی پترایدز ـ فارنهایم استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده گردید.یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که بین دو گروه دانشجویان و طلاب از لحاظ نمره کل هوش معنوی و همچنین در زیر مقیاس های تفکر انتقادی وجودی و معناسازی شخصی، تفاوت معناداری وجود دارد(001/0p<). به عبارت دیگر، طلاب نسبت به دانشجویان از هوش معنوی بیشتری برخوردار بودند. از طرف دیگر، طبق یافته های این پژوهش، بین دو گروه دانشجویان و طلاب، از لحاظ نمره هوش هیجانی تفاوت معناداری یافت نشد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، تفاوت دو گروه در هوش معنوی، به فراوانی انجام مناسک و رفتارهای دینی در طلاب محدود نمی شود، بلکه طلاب در خصوص توانایی های ذهنی مربوط به هوش معنوی، به ویژه تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی و حتی به لحاظ میانگین در توانایی بسط حالت هشیاری، نمرات بالاتری نسبت به دانشجویان کسب کرده اند. بنابراین، می توان با تقویت این دو هوش در بین این دو گروه تاثیرگذار در جامعه، به توانمندسازی آنها کمک نمود.
ملخص الجهاز:
"1. Petrides & Furnham مقایسۀهوش معنوی و هوش هیجانی دانشجویان و طلاب ٣٠٣ ٣ -روش اجرا و تحلیل دادهها پس از اخذ مجوز از حوزة علمیۀ برادران و خواهران و انجام هماهنگیهای لازم، نمونۀ مورد نظر از بین طلاب و همچنین از بین دانشجویان دانشگاه انتخاب گردید.
این یافته ها نشان میدهدکه تفاوت دو گروه در هوش معنوی، صرفا به خاطر فراوانی انجام مناسک و رفتارهای دینی در طلاب محدود نیست ، چرا که طلاب در خصوص تواناییهای ذهنی مربوط به معنویت و هوش معنوی به ویژه تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی و حتی در توانایی بسط حالت هشیاری نیز نمرة بالاتری از دانشجویان کسب کردهاند.
لذا با توجه به زمینۀ تحصیلی و مطالعاتی طلاب که نسبت به دانشجویان آموزشها و برخورد بیشتری با مباحث مرتبط با خودشناسی، خداشناسی، خودآگاهی و مفاهیم اصیل دینی دارند و همچنین شیوة یادگیری مباحثه ای و انتقادی طلاب که مبتنی بر استدلال، ارزیابی و پرسشگری در خصوص مسائل اساسی مرتبط با معنویت و دین است ، میتوان وجود هوش معنوی بالا، مخصوصا در مؤلفه های تفکر انتقادی وجودی و تولید معنای شخصی را در این گروه تبیین نمود.
بنابراین در تبیین این یافت ها میتوان گفت ، مقایسۀ دانشجویان دانشگاه وطلبه های حوزههای علمیه نشان میدهد که گرچه دو گروه یاد شده سبک زندگی متفاوتی را اتخاذ کردهاند، زمینه های تحصیلی و آموزشی جداگانه ای داشته و آیندة شغلی متفاوتی را پیش رو دارند، و احتمالا با مشکلات و مسائل متفاوتی روبه رو هستند، اما این تفاوتها به تفاوت در سطح هوش هیجانی منجر نشده است ."