خلاصة:
زبان با مؤلفههای گوناگونی چون، دین، مذهب، جنسیت، سن، شغل، محیط جغرافیایی، شرایط اجتماعی و تحصیلات گویندگان در پیوند است و ارتباط این عوامل غیرزبانی با زبان، در ایجاد تیپهای شخصیتی مؤثر است. هدف پژوهش حاضر بررسی کارکرد زبان در تیپهای شخصیتی داستان «فارسی شکر است»، از مجموعة «یکی بود یکی نبود» سیدمحمد علی جمالزاده است. در این راستا ابتدا ویژگیهای خلقی و خلقی هر یک از تیپها مشخص گردیده است؛ سپس با توجه به هدف اصلی مؤلف اثر، رابطة کارکرد زبانی با تیپهای مورد نظر بررسی و میزان استفادة شخصیتها از واژهها و اصطلاحات متناسب با طبقة اجتماعی، تحصیلات شغل، دین و مذهب و موارد این چنین، مشخص شده است. پژوهش به شیوة توصیفی است و دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوا به صورت کتابخانهای بررسی شده است. نتیجه نشان میدهد که با این پژوهش میتوان به درک بهتری از داستان یادشده و به تبع آن به درک بهتری از داستانهای جمالزاده دست یافت.
ملخص الجهاز:
"املای جمال زاده جمال زاده خود در مورد املا نظری دارد که بیـان کننـدة گـرایش نسـبی او بـه ادبیـات کلاسیک هم هست و بر زبان تیپ های شخصیتی داستان ها، تأثیرگذار بـوده اسـت و همـین دیدگاه باعث شده است در جاهایی که زبان آنها باید کلمات شکستة عامیانه باشد، از آوردن آن خودداری کرده است : «اما دربارة املا معتقدم که املا باید صحیح و درست باشد.
راوی در جایی که می گوید رمضان سخنان شیخ را نمی فهمد و بر شیوة سـخن شـیخ ایـراد می گیرد و می خواهد نشان دهد که عربی می داند؛ برای اثبات حدود بیسـت واژه و اصـطلاح بـه کار می برد: «خود چاکرتان هم که آن همه قمپز عربی دانی در می کرد و چندین سال از عمـر زیـد و عمرو را به جان یکدیگر انداخته و به اسم تحصیل از صبح تا شام بـه اسـامی مختلـف مصـدر ضرب و دعوی و افعال مذمومة دیگر گردیده و وجود صحیح و سالم را به قول بی اصـل و بـی اجوف این و آن و وعده و وعید اشخاص ناقص العقل متصل به ایـن بـاب و آن بـاب دوانـده و کسر شأن خود را فراهم آورده و حرف های خفیف شنیده و قسمتی از جوانی را به لیـت و لعـل و لا و نعم صرف جر و بحث و تحصیل معلوم و مجهول نموده بـود، بـه هـیچ نحـو از بیانـات جناب شیخ چیزی دستگیرم نمی شد (٣٧)."