خلاصة:
در چند دههی اخیر، عرضهی نیروی کار تحصیلکرده به بازار کار افزایش یافته که موجب پدیدارشدن تحصیلات فرانیاز شده است. تحصیلات فرانیاز بالقوه پدیدهای هزینه بر برای اقتصاد محسوب میشود که ضرورت بررسی این موضوع را نمایان میسازد. دراین مقاله سعی شده استکه با روش میانگین تطابق تحقق یافته(RM)[1] و به کمک کدهای طبقه بندی مشاغل[2](ISCO) و با استفاده از دادههای طرح آمارگیری از ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی خانوار سال1382 و به کمک مدل وردوگو– وردوگو[3]بهبررسی بازده سالهای تحصیل، تحصیلات فرانیاز و فرونیاز در ایران بپردازیم. در این راستا متغیرهای دیگری همچون جنسیت، تاهل و مالکیت (به لحاظ دولتی و خصوصی بودن) نیز مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که، بازده هرسال تحصیلات رسمی به طور متوسط 3/9% میباشد و در صورت برابر بودن تحصیلات افراد، افرادی که تحصیلات فرانیاز دارند، در مقایسه با افرادی که تحصیلاتشان فرانیاز نیست، درآمد کمتری کسب میکنند و افراد دارای تحصیلات فرونیاز، نسبت بهکسانی که تحصیلاتشان فرونیاز نیست، درآمد بیشتری کسب میکنند. همچنین اثر تجربه بر درآمد افراد، مثبت اما با نرخی کاهشی مشاهده میشود و نیز مشاهده میشود که زنان و مجردها، درآمد کمتری نسبت به سایرین کسب میکنند.
In the recent decades، supply of labor force has increased and caused overeducation in Iran. Overeducation is potentially costly for national economy. In this study، using mean realized match (MRM) method and applying International Standard Classification of Occupations (ISCO) based on socioeconomic characteristics survey data (2003)، we study the returns on years of schooling، over-education and under-education in Iran by Verdugo-Verdugo model. In this way we use other variables like gender، marital status and ownership (public or private). We find that returns on yearly formal schooling is 9.3% on average. With the same education، the overeducated workers earn less than workers who are not overeducated; and the undereducated workers earn more than workers who are not undereducated. We also fine that experience has positive effect on earning by a decreasing rate; and females and singles earn less than the others.
ملخص الجهاز:
دراين مقاله سعي شده است که با روش ميانگين تطابق تحقق يافته ٤(RM) و به کمک کدهاي طبقه بندي مشاغل ٥(ISCO) و با استفاده از دادههاي طرح آمارگيري از ويژگيهاي اجتماعي و اقتصادي خانوار سال١٣٨٢ و به کمک مدل وردوگو– وردوگو٦به بررسي بازده سالهاي تحصيل ، تحصيلات فرانياز و فرونياز در ايران بپردازيم .
تحصيلات فرانياز را ميتوان به عنوان کاهش در موقعيّت اقتصادي افراد تحصيل کرده نسبت به گذشته ، کمتر شدن تقدم افراد تحصيل کرده براي کسب شغل نسبت به گذشته ، و يا به عنوان حالتي که ، افراد نسبت به نياز شغلي شان از تحصيلات بيشتري برخوردارند، تعبير کرد که در مطالعات انجام شده در اين زمينه ، مفهوم اخير مدنظر است (١٩٨١ ,Rumberger).
ياپينگ ساي(٢٠١١ ,Yuping Tsai) در مطالعه خود که در آمريکا و با استفاده از اطلاعات PSID و براي دوره ٢٠٠٥-١٩٧٩ انجام مي دهد، از روش تطابق تحقق يافته (RM)براي تعيين سطح تحصيلات موردنياز استفاده مي کند و ميزان تحصيلات فرانياز را ٢٢ درصد اندازهگيري و نتيجه گيري مي کند، آن دسته از افرادي که تحصيلات فرانياز دارند، نسبت به کساني که تحصيلات موردنياز دارند، درآمد کمتري کسب مي کنند و افرادي که تحصيلات فرونياز دارند، نسبت به آنهايي که تحصيلات موردنياز دارند درآمد، بيشتري کسب ميکنند و بيان مي دارد که کارگران با توانايي کمتر، احتمال فرانياز بودن تحصيلاتشان بيشتر است .
افراد داراي تحصيلات فرانياز در مقايسه با افرادي که تحصيلاتي مشابه با آنها دارند، اما در مشاغل شان ، تحصيلاتشان موردنياز است ، درآمد کمتري کسب ميکنند.