خلاصة:
فرهنگ ازجمله بنیادی ترین زیرساخت های زندگی جمعی و هویت یک کشور و یک نظام اجتماعی محسوب می شود که ظرفیت های آن می تواند موجب قوام و پایداری یک ملت در طول اعصار و ادوار گوناگون باشد. به دلیل اهمیت یابی فزاینده هویت های جمعی در ادوار اخیر و دخل و تصرف ها و دست اندازی های استعماری در قالب های کلاسیک و نوین از جانب کشورهای سلطه جو، موضوع و مسئله فرهنگ به عنوان یک بنیان هویت ساز، هر روز اهمیتی مضاعف یافته است . در ادوار اخیر حتی کانون منازعات و تعارضات بر حوزه های فرهنگی متمرکز و سلطه جویان درصددند با تلاش و برنامه ریزی سازمان یافته و با استفاده از روش ها و قالب های گوناگون الگوهای فرهنگی خود را به سایر جوامع تحمیل کرده و بدین طریق جهان را آن گونه که خود می بینند و درباره آن می اندیشند، هدایت کنند. بنابراین قدرت و اقتدار یک کشور با توجه به تحولاتی که بشر تجربه کرده و شرایطی که امروزه بر جهان مستولی است صرفا با مولفه های سخت افزاری و قدرت های سخت قابل تبیین نیست و اقتدار در حوزه فرهنگی است که میتواند کشور را در قله اقتدار قرار داده و به مثابه اقتدار حقیقی کشور تلقی گردد. بنابراین پژوهش حاضر تلاش نموده تا با استفاده از روش اکتشافی و تجزیه و تحلیل آماری و کیفی یافته های تحقیق ، با استفاده از روش تدوین راهبرد SWOT، نسبت به تدوین راهبردهای نیل به اقتدار فرهنگی به مثابه اقتدار حقیقی جمهوری اسلامی ایران اقدام نماید.
ملخص الجهاز:
"نتایج این پژوهش همچنین مشخص ساخت که نظام جمهوری اسلامی و ساختار فرهنگی برآمده از هویت و فرهنگ دینی- ملی ایران از ظرفیت های بنیادین در جهت توسعه و تعمیق اقتدار فرهنگی برخوردار است که بسیاری از مؤلفه های آن امروزه در سطح ملی و بین المللی توانسته است به عنوان یک گفتمان مقابل در برابر نظام فرهنگی و تمدنی اومانیسم و لیبرالیسم غربی مقاومت کرده و به عنوان یک الگوی مرجح مورد اقبال اجتماعی ملل و جوامع متعدد اسلامی قرار گیرد.
بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش می توان تأکید کرد جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت ها، ذخایر، امکانات و قابلیت های مناسبی برخوردار است که در صورت برنامه ریزی مؤثر و ایجاد انسجام در سطح نهادها و ساختارها اتخاذ الگوی راهبردی دقیق و متناسب می تواند به عنوان یک نظام فرهنگی کارآمد در سطح داخلی و در عرصه بین المللی حضوری مؤثر داشته و به نیازهای فرهنگی جامعه بشری پاسخی درخور داشته باشد."