خلاصة:
در این تحقیق با روش میدانی به بررسی کاربرد دانش بومی استفاده از جنگل و مرتع در شهرستان رستم پرداخته شده است. دراین تحقیق، مناطقی از بخش مرکزی شهرستان رستم انتخاب گردید و از بین آن مناطق نیز،¬¬ روستاهایی که دارای دانش بومی غنی¬تر در استفاده از جنگل و مرتع بودند، انتخاب گردیدند و از این میان با روش نمونه¬گیری گلوله برفی، افراد مورد مطالعه انتخاب شدند. در این تحقیق از تکینیک-های مشاهده مشارکتی، مشاهده آزاد و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد و در برخی موارد به ناچار، از اسناد نیز بهره برده شد. در این تحقیق مشخص شد که در منطقه مورد مطالعه از یک سو، با توجه به نظریه نوسازی مبنی بر مباینت دانش بومی و توسعه، دانش بومی در دوران¬هایی که حاکمیت داشته، نه تنها مباینتی با آن نداشته و به عنوان یک مانع به حساب نمی¬آمده است؛ بلکه از پایداری در توسعه نیز برخوردار بوده است. از سوی دیگر برنامه¬های مربوط به نوسازی که در کشور ما نمودش در اصلاحات ارضی بود، موجب تغییرات اساسی درساختارهای جامعه مورد مطالعه و نیز تقسیم کار کنشگران بهره¬بردار و قشربندی آنان گردیده است و در پی آن، با تغییر جامعه و سبک زندگی در این جامعه، بهره¬برداری از دانش بومی نیز رو به ضعف رفته و در حال حاضر، این دانش روبه زوال است.
In this study Indigenous knowledge of using of forest and Pastureland in Rustam Township has been investigated. Some regions of central part of Rustam were considered and from those regions some villages that were rich in indigenous knowledge were selected. Finally, the sample of the study was chosen using snowball method. In this study, the techniques of participant observation, free observation, semi-structured interviews and documents were used. The results show that, indigenous knowledge is not only opposed to modernization of indigenous knowledge and development but also it can be a criterion for regional development. Also, it can be concluded that, modernization programs in our country that had been appeared as land reform, caused the major changes in the structure of the sample, the division of labor exploitation activists and their stratification. As a result of this, along changing in society and lifestyles in this region, the exploitation of indigenous knowledge has been weakened and at present time this knowledge is deteriorated.
ملخص الجهاز:
"Indigenous Knowledge چه عرصههایی ازدانش بومی در زمینه جنگل و مرتع دربخش مرکزی شهرستان رستم وجود دارد؟ برنامههای نوسازی چه تأثیر یا تأثیراتی بر دانش بومی جنگل و مرتع و ساخت جامعه مورد مطالعه بهرهبرداران از جنگل و مرتع گذاشته است؟ در طول دهههای 1950 و 1960 با توجه به نظریه نوسازی، به دانش بومی به عنوان یک مانع ناکارآمد و مطلق برای توسعه مینگریستند.
قشربندی اجتماعی بهرهبرداران دانش بومی استفاده از جنگل و مرتع در منطقه مورد مطالعه در حال حاضر نیز به شرح زیر است: مطالعه مورد نظر در جامعه آماری تحقیق، نشان میدهد که از میان طبقات و اقشار موجود تنها دو قشر از این دانش در حال حاضر بهرهبرداری می کنند.
این بخش بیشتر به بهرهبرداری از مراتع در زمینه استفاده جهت دام مربوط میگردد و شامل قوانین و عرفهای محلی است که توسط مردم و زیر نظر خان به صورت شفاهی مرسوم شده و توسط کنشگران Out cast Semi- outcast Indigenous Knowledge Actors بهرهبردار، لازمالاجرا بوده است.
البته بهرهبرداری از جنگل و مرتع به صورت دیگری غیر از دانش بومی و به منظورهای دیگری در منطقه به طریق غیر استاندارد و بدون رعایت قوانین گذشته انجام میشود و همین امر نیز موجب تخریب مراتع از نظر اینگونه از گیاهان گردیده است.
در این پژوهش، یافتهها نشان میدهدکه دانش بومی درعرصه جنگل و مرتع در منطقه مورد مطالعه، از غنای کافی برای امرار معاش زندگی بومیان در قبل از اصلاحات ارضی برخوردار بوده است و از طرفی مردم با این دانش آشنایی کامل داشته و همین امر نیز موجب گردیده بود که بهرهبرداری از پایداری برخوردار باشد."