خلاصة:
یکی از آثار نکاح ، تشکیل خانواده و داشتن اولاد است . بیتردید، فرزنددار شدن از طبیعیترین و کهن ترین دلایل عقد ازدواج است ، اما امروزه تاخیر در فرزندآوری یا تعطیل زوددرس فرزنددار شدن به یکی از معضلات خانوادگی و اجتماعی تبدیل شده است . احتراز از اختلافات بین زوجین و در نظر گرفتن مصالح کشورهای اسلامی در موضوع اشاره شده نیازمند بررسیهای دقیق تری است . این مقاله ، اهمیت و جایگاه فرزندآوری یا عدم آن را در روابط خصوصی زوجین بررسی و موارد جواز و عدم جواز شرط فرزندآوری یا شرط عدم فرزندآوری و اطلاق عقد نکاح از حیث اندراج شرط مذکور و حقوق هر یک از طرفین در صورت عقیم بودن همسر یا عدم توافق بر فرزنددار شدن و پیشگیری از بارداری در صورت عدم موافقت همسر را تبیین کرده است . بررسی اهمیت فرزندآوری در سرنوشت جامعه ی مسلمین و ضرورت حمایت دولت و خانواده ها از این کارکرد خانواده نیاز به تحلیل ابعاد اقتصادی و جامعه شناختی و سیاسی موضوع خواهد داشت که از حوزه ی این مقاله خارج است .
Family settlement and bearing offspring are one of the outcomes of marriage. Despite the fact that having children is de facto the oldest and most natural motive behind joining in matrimony، currently postponed childbearing or early stopping of childbearing has demonstrated to be problematic for family and society. A more in depth study in this area is required in order to avoid family disputes and consider the expediency of Islamic countries. The current study aims to explain the significance of childbearing or its halt on private relationship of couples as well as instances where stipulating childbearing is permitted or forbidden. Also the stipulation of non-childbearing in marriage and the rights of each party in the event the other is infertile or not reaching agreement over childbearing and birth control، is examined. The impact of childbearing on the future of Islamic world and the need for government and families to take action and support this function requires an economic، social and political analysis which is beyond the scope of present article.
ملخص الجهاز:
"یعنی اگر دختری به خاطر تشکیل خانواده و آوردن فرزند به مرد جوانی شوهر می کند، طرفین درباره ی عقیم نبودن مرد سخنی نمی گویند ولی عقد را بر مبنای وجود این شوهر می بندد و مرد از عقیم بودن خود مطلع بوده و آن را پنهان می کند پس از ازدواج معلوم شود که مرد عقیم می باشد و پزشک نیز از بهبود او قطع امید کند، زن حق فسخ نکاح را دارد (کاتوزیان ، ١٣٨٥: ٢٩١ و ٢٩٢).
٣- ممانعت از فرزندآوری در صورت اطلاق عقد نکاح آنچه متقدمین درباره ی حق باروری زوجین بحث نموده اند مربوط به این است که زوج نطفه را عزل کند، سؤال این است که آیا زوج بدون رضایت زن می تواند عزل کند؟ در پاسخ به این سؤال برخی از فقها معتقدند که عزل بدون رضایت زوجه ی آزاد (حره نه کنیز) مجاز نیست ؛ چنانچه شیخ طوسی می گوید: «العزل من الحرة لایجوز الا برضاها فمتی عزل بغیر رضاها اثم » (طوسی ، ١٤٠٧: ج ٤، ص ٣٥٩؛ عاملی (شهید اول )، ١٤١٠: ١٧٩).
همین سؤال در مورد زنان هم مطرح است که «آیا زن می تواند از بچه دار شدن موقتی جلوگیری کند در حالی که شوهر رضایت ندارد؟» برخی از فقها بین زن و مرد قائل به تفصیل شده اند: حضرت امام خمینی () در این باره معتقد است : «جلوگیری بدون رضایت شوهر برای زن جایز نیست ، ولی اگر مرد جلوگیری کند مانع ندارد گرچه زن رضایت نداشته باشد (یعنی ) عزل مکروه است » (موسوی الخمینی ، همان ، ج ٣، ص ٢٨٣، م ٧)."