خلاصة:
عمر بن خطاب که در یک روز جمعه در جمع نمازگزاران سخن مـی گفـت وقایعی از رخداد سقیفه به زبان آورد کـه از دیـدگاه مورخـان ، بـا اهمیـت ارزیابی شده است . عمر تنها شاهد باقی مانده از یاران سقیفه ای خود اسـت که اکنون در حضور مردم و در اثنای خطبـه نمـاز جمعـه از آن روز واقعـه گزارش می کند و پرده از حقایقی بر مـی دارد کـه سـالیان دراز بـه گونـه ای دیگر بازگو و تبلیغ می شده است . پژوهش پیش رو سعی کرده ضمن ترجمه و شرح این خطبـه بـه درنـگ و تامل در آن پرداخته و موارد ادعایی خطیب را با وقایع تـاریخی مقایسـه و بررسی نماید. محتوای خطبه عبارت است از اتهام زدن به انصار، شتابزده و عجولانه خواندن بیعت با ابوبکر، مخالفان بیعت ، اعتراضات جـدی ، تـرس از اختلاف و پراکندگی که موارد ایجابی در این خطابه است .
ملخص الجهاز:
"وقتی که عبدالرحمن آمد به من گفت : «ای کـاش نـزد عمـر بـودی و حـال و روز خلیفـه را از سخنی که شنیده بود، میدیدی !» سخنی که به خلیفه گزارش شده بود این بود، «کسی گفته است اگر عمر بـن خطـاب بمیـرد بـا فلان شخص بیعت خواهد کرد.
٣ سپس عمر داستان «سقیفه » را چنین نقل کرد: آنچه اتفاق افتاد این بود: وقتی که خداوند پیامبرش را از میان ما برد، انصار با ما مخالفت کردند و با رهبرانشان در «سقیفه بنیساعده » جمع شدند و علی و زبیر و کسانی که بـا آنهـا بودنـد نیـز از مـا فاصله گرفتند (و در خانه فاطمه فراهم آمدند)، درحالیکه مهاجران دور ابوبکر گرد آمده بودند.
» این سخنان مبهم و کنایه آمیز، با اینکه گروه انصار در همان حمله نخست مهاجرین ، عقب نشـینی کردند و از ادعای امارت دست برداشته ، به وزارت و مشورت راضی شـدند، چـه معنـایی مـیتوانسـت داشته باشد؟ آیا آن کس که بیم آن میرفت با وی بیعت شود چه کسی بود؟ گزارش یعقـوبی تصـویر روشنی از روز واقعه ارائه میدهد که مقصود خلیفه را آشکار میسازد.
گزارش ناقص و کنایه آمیز خلیفه با نقل یعقوبی تکمیل و آشکار میشـود امـا ایـن تنهـا یعقـوبی نیست که از علی ع نام میبرد بلکه ابن ابیالحدید نیز سخنان منذر بن ارقم را به نقـل از زبیـر بـن بکار صاحب الموفقیات آورده ٢ جز اینکه وی گفتار منذر را پس از انجام بیعـت در همـان روز دانسـته است ."