خلاصة:
شمس تبریزی با جلالالدین مولوی علیرغم شباهتها و اشتراکات فکری و عقیدتی مشهور و مورد
انتظاری که دارند و علیرغم تاثیر و تاثر فراوان از یکدیگر، در موارد و مباحث متعددی نیز با یکدیگر
اختلاف نظر و یا اختلاف عقیده دارند که گاه آشکار و گاه کمی پوشیده اما قابل کشف و استنباط و
بیان است.
در مقاله حاضر کوشش شده تا با روش مقایسه ای، برخی از این نوع اختلاف نظرها از آثار و
اقوالشان استخراج و معرفی گردد و موارد لازم آن، جهت شناخت بیشتر از این دو شخصیت بزرگ
عرفان عاشقانه، مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. برای روشمندی بیشتر، مباحث تحت سه عنوان
دسته بندی شده تا تفاوت یا اختلاف فکری آن دو، در جنبه های مختلف آرا و اندیشه ها و تاویلات و
داوریها تشریح یا تبیین شود.
دستاورد مشخص مقاله آن است که شمس با مولوی، دست کم از حیث اندیشه ها(در سه
موضوع)، تاویل و تفسیر آیات و روایات(در پنج مورد)، و نیز داوریهایشان دربارة پیامبران و
عارفان(دربارة سه پیامبر و هفت عارف) اختلاف و یا تفاوت نظر دارند که این موارد و موارد مشابه،
همواره باید در مطالعات تطبیقی در دو حوزة مولوی پژوهی و شمس پژوهی، مورد توجه و بررسی
محققان قرار گیرد.
In spite of their eminent and expected conformity in attitudes and their obvious influence on each other، Shams Tabrizi and Jalal al-Din Rūmi are found to have some differences of opinions on several issues. These disagreements appear to be either overt or covert. Yet، the covert disagreements are assumed to be discoverable. Employing comparative method، the current study sought to extract some of the aforementioned disagreements from the authors’ works and words. Then، the main instances are examined to get more recognition of these outstanding characters of mystical romance area. In an attempt to be more systematic، the article presents three classifications which cooperates the reader to get more knowledge on poets’ disagreements on various aspects. The obtained results indicate that Shams and Rūmi are somehow different when considering their (1) thoughts (three cases)، (2) exegeses of verses of Quran and narratives (five cases)، and (3) judgements about prophets and mystics (three prophets and seven mystics). Hence، the scholars of this field are proposed to consider these instances and other similar examples when investigating Shams andRūmi’s lives and thoughts.
ملخص الجهاز:
"com دانشیار دانشگاه کاشان مقدمه در تاریخ ادبیات عرفانی شمس تبریزی و جلالالدین محمد مولوی همیشه به عنوان دو نمونۀ بزرگ عشق پاک و یگانگی و دوستی معرفی شدهاند؛ از این رو انتظار غالب و معمول از احوال و آثار این دو بزرگ آن است که ایشان در کمتر زمینه ای با یکدیگر اختلاف نظر و تفاوت عقیده داشته باشند؛ اما واقعیت آن است که این دو شخصیت علیرغم شباهت های مختلفی که در فکر و اندیشه و مقصد و مرام و برخورداری از جهانبینی عاشقانه داشته اند؛ اما از حیث افکار و اندیشه ها و آرای شخصی یا از نظر قضاوتهایی که دربارة امور مختلف یا افراد معاصر یا گذشتگان خود کردهاند، گاه اختلافنظرهای چشمگیری داشته باشند.
ک. همان، صص ١٤٩-١٣٩) و در هر صورت اختلاف عمیقی بین دیدگاه شمس و مولوی درباره حلاج وجود دارد چنانکه نه تنها شمس کار حلاج را توجیه و تعلیل نمیکند؛ بلکه به صراحت به عدم متابعت و شک و کم ظرفیتی حلاج نقد و اشکال وارد میکند و در اصل شطح او را چنان رسوا میداند که قابل شرح و تأویل نیز نیست ، یعنی متناقض نما نیست بلکه متناقض است : «سخن باشد با تأویل که اگر موأخذه کنند راست باشد به تأویل ؛ نه همچو انا الحق رسوا و برهنه ، قابل تأویل نه ."