خلاصة:
با شناخت و تبیین پدیده مرگ مغزی به کمک تکنولوژی های نوین زیست پزشکی در نیم قرن اخیر، چالشی جدی فراروی علمای علوم مختلفی چون پزشکی ، فلسفه ، اخلاق ، حقوق و نیز مراجع دینی در ارتباط با شرایط و مصادیق تحقق مرگ قطعی مطرح گردیده است که به نظر می رسد با گذشت ده ها سال این اختلافات کماکان ادامه دارد تا آن جا که دو گروه عمده در مقابل یکدیگر قرار داده شده اند: کسانی که مرگ مغزی را به مثابه مرگ قطعی می دانند و کسانی که مرگ مغزی را دست کم به واسطه ادامه جریان خون و حیات قلبی ـ تنفسی ، قسمی از حیات می پندارند. به نظر می رسد با درک ماهیت حقیقی مرگ مغزی و جهت ترتب آثار مناسب در تمامی جهات اقتصادی ، اجتماعی و فقهی - حقوقی بایستی اذعان نمود که مرگ مغزی نه مرگ کامل و قطعی است و نه حیات ؛ بلکه می توان آن را پدیده ای نوظهور در سایه تکنولوژی های نوین زیست پزشکی دانست که مبین وضعیتی خاص بوده و فلسفه وجودی آن در نظام هدفمند خلقت ، پاسخگویی به نیاز بیماران محتاج به اعضای پیوندی می باشد. با بهره گیری از این تئوری و شناساندن آن به افراد جامعه در قالب فرهنگی سازی مستمر، بایستی جایگاه اهدای اعضای مبتلایان به مرگ مغزی به یک اصل اخلاقی پذیرفته شده در جامعه ارتقا یابد.
ملخص الجهاز:
"١٣ همچنین در میان برخی از علمای دینی با اختلاط مباحث فراعینی و غیر ملموس مربوط به مفارقت روح از بدن با علائم بالینی پزشکی این اعتقاد شکل گرفته که فرد مبتلا به مرگ مغزی همچنان دارای روح در تن خود بوده و نمی توان او را مرده دانست و متعاقبا به واسطه ضرورت حفظ حرمت انسان ، نبایستی دستگاه های حمایتی را جدا نمود یا این که اعضای او را جهت پیوند اعضا مورد استفاده قرار داد.
یک انسان زنده محسوب نمی شوند در عین حال یک انسان کاملا مرده هم نیستند بنابراین در احکام مربوط به حیات و مرگ باید تفصیل داده شود مثلا احکام مس میت ، غسل و نماز میت و کفن و دفن درباره آنها جاری نیست تا قلب از کار بیفتد و بدن سرد شود اموال آنها را نمی توان در میان ورثه تقسیم کرد و همسر آنها عده وفات نگه نمی دارند تا این مقدار حیات آنان نیز پایان پذیرد ولی وکلای آنها از وکالت ساقط می شوند و حق خرید و فروش یا ازدواج برای آنها یا طلاق همسر از طرف آنان را ندارند و ادامه معالجات در مورد آنها واجب نیست و برداشتن بعضی از اعضا از بدن آنها در صورتی که حفظ جان مسلمانی متوقف بر آن باشد مانعی ندارد، ولی باید توجه داشت که اینها همه در صورتی است که مرگ مغزی به طور کامل و بصورت قطعی ثابت گردد و احتمال بازگشت مطلقا وجود نداشته باشد."