خلاصة:
طبقهبندیهایی که تاکنون در مورد علوم انجام گرفته یا برپایۀ سلسله نظام آفرینش بوده است یا بر اساس طبقات ادراکات انسانی (قوای حافظه، متخیله و عاقله) عنوان شده و یا برمبنای مراحل کمالات سلوک آدمی شکل یافته است، ولی همۀ طبقهبندیهای ممکن در علوم، در این سه رویکرد منحصر نیست، بلکه دانشها از جمله دانشهای اسلامی را میتوان بر اساس نیازهای انسانی (اعم از نیازهای مادی و نیازهای معنوی) و نظام خلأها و خواستههای بشر امروز نیز طبقهبندی کرد. در این مقاله، پس از تبیین جایگاه مقولۀ «تمدن» بهمثابه کلانترین واحد انسانی ـ اجتماعی در طبقهبندیهای موجود علوم، ضرورت طرح ملاکهای تمدنی و منطق نظام نیازهای اجتماعی را در طراحی طبقهبندی علوم اسلامی مطرح کرده و بر لزوم ارتباطهای دوسویه میان حوزه عمل و نظر و حتی تقدم عمل بر نظر در سطوح تمدنی اصرار میکنیم.
ملخص الجهاز:
"جالب اینکه همین مقدار نیز بـه جهـت کاسـتن مفهـوم مدینـه بـه جامعـه و بی توجهی به معنا و نظام های ارتباطی در آن سبب شده است که مدینه شناسی و پـرداختن بـه عقل عملی و احکام آن همواره در مقامی پایین تر قـرار گیـرد و در نتیجـه در علـوم اسـلامی بـه کلی مغفـول مانـد؛ در حالی کـه اگـر موضـوع تمـدن در طبقه بنـدی علـوم وارد می شـد و رویکرد تمدنی نیز بر این طبقه بندی ها سایه می افکند، تحـولاتی را در نظـام علمـی و عملـی پدید می آورد که مهم ترین آن ایجاد یک نظام ارتبـاطی و چنـد رشـته ای میـان سـاحت های مختلف علوم و نیز نگرش کلی به مسئله علوم و ایجاد هویتی واحد در علوم اسلامی و سپس در دنیای اسلام بود.
پرسش مهم در اینجا آن اسـت کـه مـلاک پـذیرش دیـن در تمدن اسلامی ، آیا خود دین است یا کارکردهای تمدنی آن ؟ به دیگـر بیـان ، در عرصـه های تمدنی ، آیا ملاک و میزان برای رد یا پذیرش ، معیاری تمدنی است یا دینی ؟ اگـر عقلانیـت عمومی کارکردهای تمدنی را در دین تشخیص ندهد و در آن جامعه نیز بـه لحـاظ ایمـانی ، درباره آن مسئله اتفاق نظر نباشد، از دو گونه ملاک های دینـی و تمـدنی کـدام یـک مقـدم می شود؟ به تعبیر دیگر، در طبقه بندی علوم با رویکرد تمدنی ، آیا دانش های دنیوی ، حسی و / عقلی مقدم می شوند یا دانش های دینی ، غیبی و نقلی در رتبه نخست قرار می گیرند؟ فارابی علت پرداختن مسلمانان به روش وحیـانی را در کتـاب الملـة (شـریعت )، نـاتوانی عقل در ادراک جزئیات احکام زندگی می داند."