خلاصة:
شمس الدین محمد سجاسی از شاعران و منشیان نیمۀ دوم سدة ششم و نیمۀ نخسـت سـدة هفتم هجری است که متأسفانه اطلاعات اندکی از احوال او به ما رسیده است . از اشـعارش نیز چیز زیادی بر جای نمانده است . دربارة او مباحث قابل طرح بسـیار اسـت . او همـان کسی است که دیوان ظهیر فاریابی را جمع کرده و ظاهرا دیباچۀ دیوان نیزبه انشای اوست . این البته مسأله ای است که مصححان دیوان ظهیر تاکنون بدان توجهی نکرده اند یا به اشتباه شمس کاشی را جامع دیوان دانسته اند. از دیگر آثار شمس سجاسی ظاهرا یکی هم کتـاب فرائدالسلوک است که مصححان آن را بدون نام مؤلف منتشر کرده اند. در این جستار پس از بحث دربارة احوال و آثار شمس سجاسی، اشعار اندکی که از او در منابع پراکنده باقیمانده معرفی شده و سپس اطلاعات مهمی که در منشـآت منتشرنشـدة او وجود دارد نقل و تحلیل شده است
Shams al-Din Mohammad Sojasi was one of the poets and monshis (secretaries in the chancellery) in the latter half of the 6th and the first half of the 7th centuries A.H./12-13 centuries CE. Unfortunately we know very little about his life-story. Not much of his poetry has remained either. There are a lot of matters worthy of discussion about him. He is the one who compiled Zahir Faryabi’s Divan of which the introduction was apparently written by him; this is, of course something that the editors of Zahir’s Divan have either overlooked or they may have mistaken Shams-e Kashi as the compiler of Zahir’s Divan. Amongst Sojasi’s other works, one is apparently Faraid al-Soluk, published anonymously by its editors.
In the present study, after giving an account of the life and works of Shams-e Sojasi, the small amount of his poetry that has survived in scattered sources will be presented. Then, important information from his unpublished monsha’at (letters) will be quoted and analysed
ملخص الجهاز:
"1 در این نامه از گذر ایام شباب به شتاب سخن به میـان مـی آورد و بـه گلایة مخدوم خود (که متأسفانه کاتبان منشآت نامش را حذف کرده اند و به جای آن «فلان » گذارده اند اما ممکن است همان «خداوند شمس الدین » پیش گفته مراد باشد) پاسخ می دهد و می گوید از سجاس به اختیار خویش دوری نگزیده است : از آن اطلال که در ظلال آن شمال نوال بر من می وزید و از آن حریم که در شمیم آن نسیم نعیم بر من گذر می کرد به اختیار خویش دوری نجسته ام و به مراد خویش جدایی نگزیـده و اگر روزگار به اکراه و اجبار مرا در گوشه ای نشانده است و بـه قهـر و قسـر در کنجـی گرفتار کرده نه آن است که از ظل ظلیل آن حضرت سیر شده ام و از میل دل بـدان حـریم کریم ملول گشته ...
آیا کاتبان در نوشـتن عنـوان نامه سهو کرده اند یا اینکه این بیت ، بیت مشهوری بـوده و سجاسـی آن را عینـا بـه عنوان شاهد آورده است ؟ در نسخة مجلس بلافاصله مکتوب دیگری (نامة ششم ) زیر عنوان «ایـن قصـیده با این رساله به جانب یکی از دوستان در جواب او نوشت » آمده کـه در آن پـس از قصیده ای عربی و اشعاری به فارسی در مدح شمس الدین مسعود، نامـه ای را کـه او برایش فرستاده تحسین می کند و بدو پاسخ می دهد (نسخة مجلس ، گ ١٦٥ب )."