خلاصة:
ردپای بوم شناختی ، به عنوان مبنایی برای بیان تفاوت آنچه که طبیعت به فرد عرضه می کند تا برای زندگی مصرف کند، و آنچه شخص در زندگی مصرف می کند، او را قادر می سازد، با اتخاذ رفتار مسئولانه در قبال آن ، اقدامات مناسب فردی و جمعی برای حفظ محیط زیست انجام دهد. افراد با کنترل میزان و نوع مصرف می توانند میزان ردپای بوم شناختی خود را کاهش دهند. این امر مستلزم داشتن آگاهی کافی در این زمینه است . جامعه آماری پژوهش حاضر شهروندان تبریز و نمونه آماری آن ٤٤٣ نفر از افراد ١٥ تا ٧٥ سال می باشند که با به کارگیری شیوه پیمایش و روش نمونه گیری خوشه ای ، با استفاده از ابزار پرسشنامه و تکنیک مصاحبه مورد بررسی قرار گرفته اند نتایج حاصل نشان می دهد میانگین سرمایه فرهنگی بوم شناختی شهروندان مورد مطالعه ٤٣.٨٢ درصد و میانگین ردپای بوم شناختی محاسبه شده ٥٨.٦٠ درصد در مقیاس به کار رفته است ، با توجه به رابطه معنی دار بین متغیر مستقل با متغیر وابسته و مولفه های سازنده آن ، پایین بودن میزان سرمایه فرهنگی بوم شناختی در بالا بودن میزان ردپای بوم شناختی شهروندان مورد مطالعه تاثیرگذار است .
ملخص الجهاز:
"com بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی بوم شناختی با ردپای بوم شناختی مورد مطالعه : شهروندان تبریز مرور الگوهای توسعة شهری به ویژه در دهه های اخیر، حاکی از ناپایداری توسعه در جوامع شهری است زیرا روندهای شهرنشینی برای تامین کیفیت مطلوب زندگی شهروندان و دسترسی آنان به رفاه و برخورداری از خدمات شهری و محیط سالم ، همراه با حفظ منابع طبیعی برای نسل های آتی نبوده و بررسی شاخص های محیط زیستی نشان دهنده تهدید جدی نظام های شهری در این زمینه است .
در سایر ابعاد مصرف ازجمله مصرف غذا و مصرف انرژی نیز نمرات کسب شده بیشتر از میانگین قابل اکتساب برای هر مولفه است ، هرچند محاسبه ضرایب همبستگی رابطه معنی داری بین سرمایه فرهنگی بوم شناختی و این ابعاد را نشان نمی دهد، بالا بودن این مولفه ها ناشی از سایر عوامل موثر بر سبک زندگی مصرفی ازجمله سرمایه اقتصادی ، تقلید اجتماعی و مصرف گرایی است که در مقاله حاضر به آنها پرداخته نشده است .
براساس نتایج تحقیق حاضر، ارتباط معنی دار و رابطه معکوس بین سرمایه فرهنگی بوم شناختی و ردپای بوم شناختی شهروندان نشان می دهد، افزایش سرمایه فرهنگی بوم شناختی افراد از راه های مختلف از جمله پرداختن به آموزش های عمومی که آگاهی و دانش شهروندان را در مورد مخاطرات زیستی و تاثیر سبک زندگی ، نوع و میزان مصرف افراد بر ایجاد مسائل و مشکلات محیط زیستی افزایش دهد، می تواند در تغییر رفتار و تعامل با محیط زیست تاثیرگذار باشد."