خلاصة:
این مقاله که نوعا نظری و برگرفته از نظریات آمس راپاپورت و ادوارد هال میباشد، در پارادایم پساساختارگرایی و کیفی و تدقیق در زندگی روزمره نوشته شده است. گردآوری اطلاعات این مقاله بر مبنای مطالعات کتابخانهای و بررسی در مشاهدات میدانی شکل یافته و راهبرد تحقیق، توصیفی و تحلیلی است. اطلاعات مقاله مستقل از مستندات عددی و در فرآیند قیاس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله مسکن از منظر الزامات فرهنگی، بررسی شده است. تأثیر و تأثر عوامل طبیعی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی بر یکدیگر و بر مسکن وابسته به زمان و مکان بوده و در مجموع روشهای زیستی را شکل میدهند که یکی از مهمترین عوامل شکلگیری مسکن بومی است. نتیجه پژوهش، مبین تقسیم کارکردهای فرهنگی در ارتقای کیفیت زندگی، پاسخگویی به نیازهای فرامادی و دربرگیری ویژگیهای اعتقادی در بناهای بومی است.