خلاصة:
زمینه و اهداف:سلامت پدیدهای است که آسیب میبیند و باردیگر بازیافته میشود. برای فهم درست مفهوم نیاز به تندرستی باید آن را در ارتباط با پاسخ اجتماعی- فرهنگی آن درک نمود. بر این اساس، هدف اساسی تحقیق حاضر، تعیین تاثیر تمایل به درونیسازی ایدهآل لاغری، مدیریت بدن، نارضایتی بدنی بر بینظمیهای غذایی میباشد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و ابزار اندازهگیری، پرسشنامه بسته پاسخ میباشد. جامعه آماری این پژوهش، زنان و دختران 49-15 ساله شهر تبریز در سال 89 میباشد که تعداد آن بر اساس سرشماری سال 1385، 432127 نفر بوده که از این تعداد، 400 نفر به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. اطلاعات پرسشنامه، توسطSPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد، بینظمی غذایی در بین زنان در حدود 37 درصد است. نتایج تحلیل مسیر صورت گرفته نیز نشان داد که از بین متغیرهای مورد استفاده، متغیر درونیسازی ایدهآل لاغری بیشترین تاثیر را بر میزان بینظمی غذایی پاسخگویان داشته است. نتیجهگیری: متغیرهای به کار گرفته شده، توانستهاند 31 درصد تغییرات متغیر وابسته (بینظمیهای غذایی) را تبیین نمایند.
ملخص الجهاز:
"هم گام با موارد یاد شده و در شرایطی که خلا تحقیقات تجربی در بررسی تأثیر عوامل موثر بر بی نظمی های غذایی به شدت احساس می شود، این تحقیق برآن است تا تأثیرات تمایل به درونی سازی ایده آل لاغری ، مدیریت بدن و نارضایتی بدنی را بر بی نظمی های غذایی ، در بین زنان (۴۹-۱۵) ساله شهر تبریز بررسی نماید.
در ارتباط با میزان کاربردی بودن نظریات مورد استفاده و نتایج تحقیقات پیشین در جامعه آماری مورد مطالعه می توان گفت : درونی سازی و آگاهی از ایده ال شکل بدن ، به طور معنی دار در نارضایتی بدنی و اختلال غذایی تأثیر دارد، همبستگی معنادار بین درونی سازی ایده آل لاغری و اختلال غذایی در تحقیق حاضر، این نظر را تایید می کند.
نتایج تحلیل مسیر صورت گرفته نشان داد که متغیرهای مورد استفاده ؛ یعنی متغیر درونی سازی ایده آل لاغری ، نارضایتی بدنی و مدیریت بدنی به ترتیب موثرترین تبیین کننده های اختلالات غذایی بوده که توانسته اند ۳۱ درصد از واریانس بی نظمی غذایی را تبیین نمایند و ۶۹ درصد از واریانس بی نظمی غذایی توسط متغیرهای خارج از موضوع این پژوهش ، مثلا عوامل زیربنایی تر قابل تبیین می باشد."