خلاصة:
این پژوهش از نوع پژوهش های تجربی است و هدف آن بررسی الگوهای فعالیت مغز در ارتباط با عواطف و شخصیت است . چهار گروه (١٠=n) از افراد برون گرا، درون گرا، نورزگرا و باثبات هیجانی انتخاب شـدند و در طی یک حالت پایه (بدون تحریک عاطفی ) و چهار مرحله تـحریک عاطفی (با استفاده از کلیپ های کوتاه ویدیویی )، از آنها EEG دوسویه به عمل آمد. محرک های ویدیویی از گنجینه سینما و فیلم های مستند انتخاب و روایی آنها طی یک مطالعة مـقدماتی تایید گردیده بود. داده های EEG با استفاده از عملیات FFT از حوزه زمان به حوزه فرکانس تبدیل شده و پس از تقسیم بر دامنه آلفا با عملیات لگاریتم بر مبنای ده هنجارسازی شـدنـد. سپس از داده های هـر حالت در هر یک از قـطعات پیشین و پسین راست و چپ میانگین گیری شد. تجزیه و تحلیل های آماری سپس بر روی میانگین توان آلفای قطعات مغز و پایـگاه های مجزای EEG متمرکز شد. داده ها با اسـتفاده از آزمون t گروه های وابسته و رگرسیون خطی تحلیل شدند. نتایج با بخشی از الگوی روی آوری ـ اجتناب همخوان بود و نقش فعالیت پیشانی راست را در ارتباط با عواطف منفی تایـید کرد. نواحی پسین راست (آهیانة راست ) در جنبة برانگیختگی عواطف در همه گروه های شخصیت نقش داشتند، یک نقش تازه نیز برای ناحیة پسین چپ (آهیانة چپ ) در ارتباط با عواطف منفی غیرفعال در نورزگرایان به دست آمد.
We studied the patterns of activation over the cerebral cortex in reaction to affective film stimuli in four groups of extroverts, introverts, emotionally stables and neurotics. Measures of extraversion and neuroticism were collected and resting EEG was recorded from 40 right handed undergraduate female students (19-23) on one occasion for five 30-s periods in baseline condition and in affective states. Mean log-transformed absolute alpha power was extracted from 15 electrode sites and analyzed .Results supported the role of right frontal region in negative active affect (anxiety) among introverts and emotionally stables. Asymmetry in posterior region was also suggested a role for right central region in active affect in all groups and a role for left central and parietal regions in negative passive affect (sadness) among neurotics.
ملخص الجهاز:
"فرضیه کلی پژوهش حاضر این است که : میان ناقرینگی فعالیت در نواحی جلویی و پسین و صفات برونگرایی و نورزگرایی رابطه وجود دارد و این رابطه در حالات تحریک شدگی هیجانی منطبق با هر بعد شخصیت بهتر قابل تشخیص است و پیش بینی شده است که : ۱ـ فعالیت قطعه پیشانی چپ و پسین راست برون گرایان در واکنش به محرکهای عاطفی مثبت فعال ،نسبت به همان ناحیه در نیمکره مقابل ، بیشتر است .
یافته ها برای بررسی ناقریـنگی فعالیت قطعات پیشانی ، گیجگاهی و آهـیانه در گروه های درون گرا، برون گرا، نورزگرا و باثبات هیجانی در حالت پایه و تحت حالات عاطفی آرامش ، شادی ، اضطراب و غم ابتدا لگاریتم تبدیل شده توان مطلق آلفای نواحی راست از چپ کم شـد (LogR-LogL) و سپس با اسـتفاده از آزمون t گروه های وابسته تفاوت این شاخص با نقطه برابر صفر بررسی شد.
بحث و نتیجه گیری اولا نتایج تحلیل رگرسیون صفات شخصیت بر فعالیت ناحیه ای مغز در حالات عاطفی و پایه حاکی از این است که : برون گرایی با فعال شدگی دوسویه نواحی پیشانی و آهـیانه در حالت عاطفی مثبت غیرفـعال (آرامـش ) هـمبسته است ؛ در حالی که نورزگرایی با کاهش فعال شدگی نواحی پیشانی ، آهیانه و گیجگاهی چپ و نیز آهیانه راست در حالت پایه (بدون تحریک عاطفی ) همراه است که با توجه به اهمیت نیمکره چپ در پـردازش عواطف مثبت ، مـی توان آن را نشان دهـندة عـدم حساسیت به محرک های مثبت در نورزگرایان یا یک پیش آمادگی ۱ نسبت به محرک های منفی (به دلیل برتری فعالیت نیمکره راست ) تلقی کرد."