خلاصة:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه اسکیزوتایپی و همدلی و ابعاد آنها بود. صد و هفتاد و یک دانشآموز عادی از شهر ری با دامنه سنی 16 تا 19 سال (دختران: میانگین=09/17، انحراف استاندارد=76/0؛ پسران: میانگین=40/17، انحراف استاندارد=61/0) به روش نمونهبرداری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. دانشآموزان مقیاس همدلی بهر ( EQ: بارون کوهن و ویل رایت، 2004) و پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپال (SPQ: رین، 1991) را تکمیل کردند. یافتهها با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه، و مدلسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نمره کل اسکیزوتایپی و همدلی رابطه معناداری با یکدیگر نداشتند. اما، با توجه به اینکه اسکیزوتایپی و همدلی هر دو سازههایی ابعادی بوده و هر یک از این ابعاد، ساختار مجزایی نسبت به بقیه دارد، رابطه ابعاد این دو سازه بررسی گردید. تحلیلها نشان دادند اسکیزوتایپی مثبت و منفی میتوانند همدلی شناختی را تبیین نمایند، اما سهم اسکیزوتایپی مثبت در این رابطه بیشتر بود (347/0=β). افزون بر آن، اسکیزوتایپی مثبت و منفی توانستند همدلی عاطفی را نیز تبیین کنند، اما اسکیزوتایپی منفی نقش بیشتری در این تبیین ایفا نمود (218/0-=β). افزون بـر آن، اسکیزوتایپی مثبت و منفی توانستند همدلی عاطفی را نیز تبیین کنند، اما اسـکیزوتایپی منفی نقش بیشتری در این تبیین ایـفا نمود (218/0-=β). در ادامـه، با استفاده از مدلسازی معادله ساختاری، ارتباط ساختاری روابط کشف شده، بررسی گردید. این تحلیل روشن کرد که اسکیزوتایپی مثبت با همدلی شناختی (38/0=R)، و اسکیزوتایپی منفی با همدلی عاطفی (30/0-=R) رابطه ساختاری معناداری دارد. در مجموع، این یافتهها حاکی از آنند اسکیزوتایپهای مثبت دارای همدلی شناختی بالا، و اسکیزوتایپهای منفی دارای همدلی عاطفی پاییناند.
ملخص الجهاز:
"گـفته می شود صفات اسـکیزوتایپال 1- D’Ambrosio 2- Olivier 3- Didon 4- Besche 5- Findlay 6- Berthoz 7- Jolliffe 8- Farrington 9- Fernandez 10- Marshall 11- Sympathy 12- Personal distress 13- Lamm 14- Derntle 15- Haker 16- Rossler 17- Montag 18- Executive functioning 19- Goulding در صورت مواجهه با ماشه چکان های محیطی ، اجتماعی و فیزیکی نامناسب ، شخص را مستعد بحران روان پریشی می گرداند (برای مثال، کلاریج ۱، ۱۹۹۴).
از سوی دیگر، 1- Claridge 2- Fyfe 3- Williams 4- Mason 5- Pickup 6- Paíno-Piñeiro 7- Fonseca-Pedrero 8- Lemos-Giráldez 9- Muñiz 10- Wuthrich 11- Bates 12-Rossi 13- Daneluzzo 14- Empathizing-Systemizing Theory 15- Wheelwright et al 16- Goldenfeld 17- Delaneya 18- Fine 19- Extreme male brain فرضیه جدیدتری ادعا می کند که روان پریشی نشان دهنده «مغز کاملا زنانه ۱» است (کرسپی ۲ و بدکوک ۳، ۲۰۰۸).
برای روشن شدن ادعای کرسپی و بدکوک (۲۰۰۸)، (۲۰۰۸)، مبنی بر وجود رابطه بیـن آمادگی زنان برای همدلی با روان پـریشی ، لازم است 1- Interpersonal Reactivity Index 2- Thakkar 3- Park 4- Henry et al 5- Bailey 6- Rendell 7- Dinn 8- Harris 9- Aycicegi 10- Greene 11- Andover 12- Langdon 13- Coltheart 14- Meins 15- Jones 16- Fernyhough 17- Hurndall 18- Koronis رابطه اجزای اسکیزوتایپی و همدلی بررسی گردد."