خلاصة:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دارای یک اختلال هیجانی همایند بود. سه نفر زن مبتلا به اختلال هیجانی اضطراب فراگیر همراه با یک اختلال هیجانی همایند دیگر از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختار یافته براساس معیارهای تشخیصی DSM-IV برای محور یک به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان، وارد فرآیند درمان شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. کارآیی پروتکل درمان فراتشخیصی یکپارچه در طی در سه مرحله مداخله (خط پایه، درمان 12 جلسه ای و پیگیری 6 هفتهای) با استفاده از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GAD-Q-V)، مقیاسهای عاطفه مثبت و عاطفه منفی (PANAS)، مقیاس سازگاری شغلی و اجتماعی (WSAS) و سنجههای اختصاصی اختلال همایند بیماران مورد بررسی قرار گرفت. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که تاثیر در مان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت آماجهای درمان (نگرانی، عاطفه منفی، نشانههای اختلال اضطراب فراگیر و اختلال هیجانی همایند و آسیب عملکرد) بیماران هم از نظر آماری در سطح (05/0>p) و هم از نظر بالینی معنادار است. روش درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت نشانههای بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دارای یک اختلال هیجانی همایند از کارآیی لازم برخوردار است.
In this study we examined the efficacy of Unified transdiagnostic Treatment in symptoms reduction of patients with generalized anxiety disorder and a comorbid emotional disorder. Three women with Generalized Anxiety Disorder (GAD) and a comorbid emotional disorder were selected by using purposeful sampling method; along with diagnostic interview and Structured Clinical Interview for DSM-IV (SCID) based on disorders axis I. Patients underwent the treatment process subsequent to obtaining treatment requirements. Non-congruent multiple baseline experimental single case study was used as the method of the present study.
The efficacy of Unified transdiagnostic Treatment Protocol (UP) was carried out in three phase of intervention (Baseline، 12 session treatment and 6 weeks follow-up) by using the Penn State Worry Questionnaire (PSWQ)، Generalized Anxiety Disorder Questionnaire (GAD-Q-IV)، Positive and Negative Affect Scales (PANAS)، Work and Social Adjustment Scale (WSAS) and comorbid diagnosis-specific measures evaluated. Data analyzed with visuals inspection، improvement percentage and reliable change index (RCI) strategies. Results showed Unified transdiagnostic Treatment had both clinically and statistically (p<0/05) significant efficient on the reduction of treatment's target (worry، negative affect، functioning impairment and symptoms of GAD and comorbid disorder) severity. Unified transdiagnostic Treatment has appropriate efficacy in the symptoms reduction of patients suffering from Generalized Anxiety Disorder with a comorbid emotional disorder.
ملخص الجهاز:
"وجود مولفه های مشترک اساسی ۸ در اختلال های هیجانی را می توان با توجه به شواهد مربوط به میزان همایندی به عنوان یک قاعده بالینی و همپوشی تشخیصی بالا (کسلر، برگلوند و دملر۹، ۲۰۰۳)، تعمیم پذیری پاسخ های درمانی در این اختلالها بواسطه واحد بودن احتمالی این اختلالها، وجود یک "سندرم روان رنجوری عمومی "۱۰ "سندرم عاطفه منفی "۱۱ (بارلو، ۲۰۰۲)، الگوهای فعالیت عصبی مشترک بخصوص تحریک پذیری بالای ۱۲ ساختارهای سیستم لیمبیک ۱۳ همراه با کنترل بازدارنده مختل یا محدود ساختارهای قشری (اتکین و واگر۱۴، ۲۰۰۷) و بدتنظیمی هیـجانی (گراس و تامپسون ، ۱۵ 1- dissemination 2- Nathan & Gorman 3- comorbidity 4- Farchione, Fairholme & Ellard 5- parsimonious 6- common factor 7- Barlow, Allen, & Choate 8- underlying 9- Kessler, Berglund & Demler 10- general neurotic syndrome 11- Negative Affect Syndrome (NAS) 12- hyperexcitability 13- limbic 14- Etkin & Wager 15- Gross & Thompson ۲۰۰۷)، همگرایی های ابعاد سرشتی بارز و سازه های مکنون مشترک (مثل عاطفه مثبت و منفی ) مطابق با مدل مدل سه بخشی ۱ اختلالهای هیجانی کلارک و واتسون ۲ (۱۹۹۱)، تاکید مدل آسیب پذیری سه گانه ۳ بارلو و همکاران (بارلو، ۲۰۰۰؛ ۲۰۰۲) بر وجود عـوامل سبب ساز مشترک آسیب پذیری زیـستی و روانشناختی عـمومی عـلاوه بر آسیب پذیری اختصاصی در اختلالهای هیجانی و نهایتا فرایندهای شناختی و رفتاری ۴ مشترک مثل سوگیری ها و افکار تکرار شونده (هاروی ، واتکینز، مانسل و شافران ، ۲۰۰۴) در این اختلالها تبیین کرد."