خلاصة:
این مقاله بر آن است که تبارهای فکری حزب جمهوری اسـلامی، مهـم تـرین اجتماع اسلام انقلابی را در فضای جغرافیایی ایران با استفاده از روش شناسـی اجتماع گرایی بررسی کند. این روش شناسی، شکل گیری، عقلانیت و بحران در سنت های فکری را بـا معیارهـای خاصـی توضـیح مـیدهـد کـه متفـاوت از روش شناس های پوزیتیویستی و تحلیل گفتمانی است و به نظـر مـ رسـد بـا کاربست آن در ایران بهتر بتوان از معیارهای بومی در شکل گیری جریا هـای فکریـسیاسی کمک گرفت . بنابراین در پاسخ به پرسش تبارها و ریشـه هـای
ملخص الجهاز:
"هرچند این پژوهش معتقد است تبار اصلی این اجتمـاع سیاسـی در درون مشروطه مشروعه و رادیکالیسم اسلامی و مهم ترین اجتماعات مبتنیبـر آن (جمعیت فدائیان اسلام ، گـروه شـیعیان ، حـزب ملـل اسـلامی، هیئـت هـای مؤتلفـه اسلامی، گروه حزب الله ، گروه های هفت گانه و جامعه روحانیت مبارز) قـرار داشـت اما این سـنت فکـری از منازعـه و گفـت وگـوهـای سـنت هـای فکـری در انقـلاب مشروطیت ، سنت فکری اتحاد اسلامی به ویژه سید جمال الدین اسدآبادی و مبارزات ضداستعماری او و حتی سنت فکری چپ (جاما، جنبش مسلمانان مبـارز و جنـبش حاج سید جوادی و...
آنها حتی در نوع پوشش ، متفاوت از دیگر گروه ها بودند و حرکت های بدنی متفاوتی از دیگران عرضه می داشتند تا از ایـن طریـق شخصـیت اجتماعی خاصی شکل داده و سخن خود را بهتر به جامعـه عرضـه کننـد (عباسـی، ١٣٩٠: ١٠١-٩٧)؛ مدل پوششی و رفتاری که بعدها در بین اعضای حزب جمهـوری اسلامی به عنوان مهم ترین اجتماع اسلام انقلابی تقلید شد.
در ایـن نظریـه ، مفهـوم سـنت جـایگزین مفهـوم ایدئولوژی در مارکسیسم و گفتمان در تحلیل های زبانی شـده اسـت ؛ بنـابراین ازآنجاکـه این سنت ها در جامعه خلق الساعه نیستند، بلکه ریشـه در سـنت هـای فکـری بـزرگ تـر دارند، این پژوهش تبار سنت فکری اسلام انقلابی و مهم ترین اجتماع مبتن بـر آن ، یعنـی حزب جمهوری اسلامی را در مشروطه مشـروعه و رادیکالیسـم اسـلامی دهـه ١٣٢٠ و مهم ترین اجتماع آن فدائیان اسلام یافت و ورود برخی دیگر از آمـوزه هـا ماننـد عـدالت اجتماعی، وحدت اسلامی، مجلس ، تأکید بر رأی مردم و ساختارهای مـدرن حزبـی را از طریق گفت وگوی دیالکتیکی با سـنت هـای فکـری مشـروطه شـیعی، اتحـاد اسـلامی و اسلام گرایی چپ به دست آورد."