خلاصة:
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات تا حدی است که بسیاری از فقها این فرع دینی را از سویی مبنای انقلاب علیه حکومت های استبدادی و ایجاد نظام اسلامی و از سوی دیگر مهم ترین راهکار دوام و قوام حکومت می دانند. با این حال و علی رغم الزام اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اجرای این واجب همگانی، هنوز زمینه لازم برای درک اهداف و جایگاه حقوقی آن نزد کارگزاران نظام و اندیشمندان حقوقی برای ترویج و نهادسازی و نزد افکار عمومی برای مطالبه و اجرا فراهم نشده است. به نظر می رسد تبیین مبانی حقوقی این فریضه اجتماعی، می تواند علاوه بر تحقق موارد یاد شده الگوی عقلی مناسبی را به سایر جوامع اسلامی ـ انسانی جهت تضمین ارزش های قانونی و اخلاقی ارائه دهد. بر همین اساس در این مقاله سعی شده است تا اولا، دیدگاه های ارائه شده در مورد مبانی عقلی امر به معروف و نهی از منکر بازخوانی و نقد شود، ثانیا، به اهداف مشترک آن با نهادهای حقوقی معاصر اشاره گردد و ثالثا جایگاه برتر آن به لحاظ دارابودن مبنای موجه نسبت به نهادهای حقوق بشری معاصر به اثبات رسد.
Much importance has been attached to ‘commanding right and forbidding’ wrong in verses and hadiths، so that many jurisprudence scholars know it as the basis of the revolution against tyrannies and establishment of the Islamic system on one hand and the government's most important sustainability and durability strategy on the other hand. However despite the fact that the 8th Article of the Constitution of the Islamic Republic of Iran has introduced it as public duty، still there isn't necessary context to understand its goals and legal status for the legal scholars and governors to promote and institution-build and for the public thoughts to perform and demand it. It seems that the explanation of the legal basis of this social obligation can propound a proper intellectual pattern to other Muslim and human societies to ensure legal and ethical values. Accordingly، in this paper، firstly، the views presented on rational principles of ‘commanding right and forbidding wrong’ will be reviewed and criticized; Secondly، goals shared with contemporary legal institutions will be mentioned; and thirdly، the higher position of it in regard to the possession of justified basis، than the contemporary human rights organization will be proved.
ملخص الجهاز:
"شاید در جهان امروز بارزترین مصداق «معروف» و «منکر» بین جوامع غربی و بسیاری از جوامع دیگر، «رعایت حقوق بشر» و «نقض آن» باشد که نه تنها در سطح ملی بلکه در سطوح بینالدولی و بینالمللی نهادهایی با هدف ترویج حقوق بشر و جلوگیری از نقض آن ایجاد شده که باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد؛ اما آنچه باید در اینجا ذکر شود اهمیت روزافزون حقوق بشر به عنوان تضمینی برای حفظ کیفی و شکلی نظامهای داخلی و بینالمللی است تا حدی که در ادبیات حقوقی غربی و حتی اسناد بینالمللی مانند منشور ملل متحد 1 از رعایت حقوق بشر به عنوان یکی از پایههای اصلی تضمین دموکراسی در کشورها و نیز حفظ صلح و http://www.
2. مبانی حقوقی به معنای ملاک مشروعیت در قسمت پیشین، ضرورت امر به معروف و نهی از منکر یا وجوب آن بر اساس عقل تبیین گردید؛ اما از آنجا که تحقق این فریضه اجتماعی، بر خلاف عبادات فردی، نیازمند مداخله و تصرف در شئون دیگران (مردمـ دولت، دولتـ مردم و مردمـمردم) است، لذا مناسب است که مبنای توجیهکننده این نوع دخالت را روشن نماییم.
با بررسی مبانی عقلی و نقد و بازخوانی ادبیات موجود به این نتیجه رسیدیم که اهداف عمده این فریضه در نظام های حقوقی معاصر به ویژه نظام حقوق بشر نیز نهفته است و بسیاری از نهادهای حقوق بشری کار ویژه امر به معروف و نهی از منکر را دارا هستند گرچه در تمامی مصادیق معروف و منکر توافقی وجود ندارد؛ اما در معنای دوم، مبنا همان ملاک مشروعیت و در مانحن فیه مجوز دخالت شهروندان در امور یکدیگر است که از منظر اسلام کاملا موجه بوده و وجه برتری آن بر نظام حقوق بشر معاصر است."