خلاصة:
حکایتهای اعتقادی دستهای از پاره روایتها هستند که راوی برای روشن ساختن اصول اعتقادی و پاسخگویی به مخالفان عقیدتیاش آنها را پردازش میکند. این حکایتها غالبا در بخش آغازین و خارج از ساختمان محتوایی اصل منظومه قرار دارند. از میان آثار عطار نیشابوری، در بخش آغازین منظومهی مصیبتنامه، ده حکایت اعتقادی وجود دارد. محتوای این ده حکایت، دفاع از حقانیت اعتقادهای مذهبی عطار و پاسخگویی به مخالفان و تبیین ارزش شعر و شاعری است. ساختار حکایتها از طرح «بحران، تلاش، نتیجه» و دو زیر مجموعهی این طرح پیروی میکند و حذف یا تغییر آگاهانهی این اجزای ساختاری در برجسته کردن اعتقاد راوی نقش داشته است. راوی، فضای اعتقادی حکایتها را با تمهیدات نشانهشناختی موثر برجسته کرده است و نشانهها در شکل دادن به ساختمان این نوع از حکایتها، کارکرد بیشتری داشته است. تمهیدات نشانهای موجود در حکایتها عبارتاند از: انتخاب شخصیت، انتخاب زمان و مکان، آغازشدن حکایت با حرف ربط «چون»، سرعت کنش و واکنش، طراحی معادلهی ارزشی، استفاده از ضمیر متصل شخصی، نقل کلام از سوی مقدسان.
There is a tradition in Persian poems which poet at the beginning of his poem express his beliefs and answer to his opponents. Some poets represent these beliefs as tales. These parts mostly are out of the main body of the poem. Among Attars Neishaboury poems there are ten tales at the beginning of Mosibat-nameh. The content of these tales are defending of truth of his religious beliefs، answering to his opponents، explaining the value of poem and poesy. the structure of these tales are the form (tension، trying، conclusion) and two subsidiaries of this form and eliminate or changing these parts highlight the narratives opinion. Signs have more important role in making the structures. The signs which are used in these tales are: choosing the character، choosing the time and place، starting the tales with conjunction، the speed of act and react. Designing value equaition، Use the pronoun and quoting the speech of saints.
ملخص الجهاز:
رابطة ساختار و عقاید در حکایتهای اعتقادی عطار: بررسی مصیبتنامه ساناز مجرد* استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز چکیده حکایتهای اعتقادی دستهای از پارهروایتها هستند که راوی برای روشن کردن اصول اعتقادی و پاسخگویی به مخالفان عقیدتیاش آنها را پردازش میکند.
رولان بارت با حفظ نگاه وفادارانهاش به آن دسته از عناصر روایی متن که حاصل پژوهش پراپ در ریختشناسی قصههای عامیانه بود و پیگیری چگونگی چینش این اجزا در قالب یک واحد ساختاری بهنام «پیرفت»- که نتیجة تلاش کلود برمون برای رسیدن به کوچکترین بخش سازندة متن روایی بود- به آن بخشهای روایت پرداخت که در بررسی پراپ و برمون نادیده گرفته شده بود (مارتین، 1382: 81).
ایجاد تردید درباب کنش شخصیت مقدس حکایت در کنار محتوای بیانشده از سوی مشکلگشای مقدس، تمهیداتی هستند که راوی برای برجسته نشان دادن اعتقاد خود در سطح روایت بهکار گرفته است.
استفاده از ساختمان پرسش و پاسخ که شیوة رایج کتابهای علمی است، تمهیدی است که در بیشتر نمونهها برای نشان دادن قطعیت و صحت موضوع مطرحشده بهکار رفته است؛ یعنی دربرابر پرسش یک پاسخ وجود دارد که در اینجا مطرح شده است؛ بهویژه این وضعیت هنگامی بهوجود میآید که شخصیت ارزشی یا مقدس در مقام پاسخگو باشد.
در حکایتی دیگر، راوی برای ارزشگذاری شخصیت ابوبکر از موازنه که نوعی از معادلة ارزشی است، استفاده کرده: در شب معراج پیش ذوالجلال مصطفی کرد از خداوند این سؤال گفت «چونی با علیم ای عزیز؟» گفت «با بوبکر من چونی تو نیز؟» ج (همان، 142) گزارة پاسخ مبتنی بر یک معادله است.