خلاصة:
چیستی نسبت دین و تجدد بهویژه از اواخر سلطنت قاجار، همواره مورد تأمل اندیشمندان بوده و پاسخ به آن، رویکردهای مختلفی را شکل داده است. رویکرد روشنفکری در پی اصالتبخشی به تجدد و گذار از سنت است؛ در مقابل، رویکرد سنتی معتقد به تبعیت از سنت سلف و بینیازی دین از دنیای مدرن است. رویکرد دیگری نیز در میان روحانیت حوزه با عنوان «نواندیشی حوزوی» وجود دارد که ضمن اعتباربخشی به مبانی سنتی حوزه، بر بازسازی این سنت فکری در پرتو مفاهیم، پرسشها و نیازهای جدید، نقد اجتماعی و دینی، جمع بین سنت و تجدد و جایگاه سیاسی و اجتماعی دین و علما در دنیای جدید تأکید دارد. این مقاله با روش تفسیری قصدگرا،اندیشة سیاسی- مذهبی روحانیت نواندیش حوزه بهویژه آیتالله مرتضی مطهری رامتأثر از تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران بررسی میکند. بر اساس دستاوردهای این تحقیق، نواندیشی در اجتهاد، رهبری روحانیت، فلسفة الهی، احیاگری دینی و دموکراسی دینی مهمترین شاخصهای جریان نواندیشی حوزوی است.
Asking about the relation of religion and modernity has been always reflected by scholars، and answering it has formed different approaches، especially from the last parts of Qajar monarchy. The intellectual approach follows originality of modernity and complete transition from tradition. In contrast، The traditional approach believes in following the tradition of predecessors and independence of religion from the modern world. There is another approach among the clergy of seminary which is called “The new thought of Seminary”، meanwhile، accreditation to traditional principles of the seminary، emphasizes on the reconstruction of this tradition of thought in the light of concepts، questions and new requirements، social and religious criticism،combination of tradition and modernity، The social role of religion and political position of seminary scholars in the the modern world. This article examined the political - religious thought of new thought clergy by intentional hermeneutic method، particularly the case study of Ayatollah Morteza Motahari، that affected by political changes in contemporary history of iran. Based on the achievements of research، new thought in Ijtihad، clergy leadership، divine philosophy، religious revivalism and the Religious Democracy are most important indicators of the current of new thought of Seminary.
ملخص الجهاز:
مطهری در بررسی تاریخ معاصر ایران ، به این نتیجه رسید که درطول حدود دویست وپنجاه سال حکومت قاجار، علمای شیعه همیشه باسلاطین درگیر بودند و نهضت های ضد سلاطین رارهبری می کردند و روحانیان شیعه همیشه درکنار مردم وبه سود مردم قیام و حرکت می کرده اند (همان ،ج ٢٦٥:٢٤).
به نظر وی ،برای پیشرفت وترقی «فقه » و اثبات این ادعاکه فقه یکی ازعلوم واقعی دنیاست ، چاره ای جز پیروی ازاسلوب های علوم دیگر نیست ؛بنابراین موارد ذیل را پیشنهادمی دهد:نخست ، تخصصی شدن فقه و دوم ،شورای فقهی ؛ زیرادرمیان روحانیان «هنوز نه تقسیم کار وتخصص پیدا شده ، نه همکاری ونه همفکری وبدیهی است که بااین وضع ،انتظار ترقی وحل مشکلات نمی توان داشت » (همان ، ج٢٠: ١٨٦).
مطهری با بررسی جنبش تنباکو و نهضت مشروطیت ،به توانایی روحانیان برای رهبری مردم پی برد، در پادشاهی استبدادی رضاخان ، دین ستیزی حکومت شبه مدرن و روشنفکران را مشاهده کرد و در حوزه با پیوستن به جریان فلسفی ، عقل گراو سیاست خواه فقها در پی نقد مبانی فلسفة غرب رفت .
به این وسیله ،مواجهه با ابعاد سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی مدرنیتة ناکام غربی در ایران ؛ فساد، تبعیض و ناکارامدی حکومت های استبدادی و ناتوانی اسلام سنتی و غافل از اقتضائات زمانه جریان نواندیشی حوزوی را به سمت حل مشکلات بر اساس نواندیشی در اجتهاد دینی ، احیاگری اصول حیات بخش دین ، برجسته سازی مبانی فلسفة الهی و تأسیس حکومتی بر پایة حمایت مردم ، آموزه های دینی و نظارت فقیه حرکت داد.