خلاصة:
در دهه اخیر اولین چالش موجود در جهان موضوع جمعیت و دومین چالش آن موضوع کمبود و بحران آب شناخته شده است. با توجه به این که الگوی مدیریت آب در جهان تغییر کرده است مدیران باید درصدد رفع چالشهای هیدروپلتیک ناشی از عدم مدیریت صحیح منابع آب باشند. در این میان مرزها پدیدههایی هستند که اساسا ماهیتی انسانی دارند که انسان به واسطه درک اختلافهای میان خود، آنها را پدید میآورند و در زمینه مطالعاتی جغرافیای سیاسی، به عنوان یکی از موضوعهای محوری شمرده میشود. رودها نیز میتوانند نقش مرز طبیعی را ایفا نمایند. رودهای مرزی به آبراههایی اطلاق میگردد که مرز میان دو کشور یا چند کشور را تشکیل میدهند. نقشه جهان بیانگر عدم انطباق مرزهای سیاسی با رودخانههای مرزی هستند. از جمله مناطق چالشبرانگیز رودهای مرزی آسیای مرکزی هستند. در این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور 5 جمهوری در حوضه رودهای آمودریا و سیردریا میتوان گفت که موازنه انرژی منطقه به هم خورد و کشورها میراثدار مدیریت نامنسجم و نادرست اتحاد جماهیر شوروی شدند. این مقاله با روشی توصیفیـتحلیلی درصدد بررسی اختلافات ناشی از عدم مدیریت یکنواخت و منسجم منابع آبی در آسیای مرکزی میباشد و با بررسی دکترینهای حقوق بینالملل بهترین شیوه استفاده از منابع آبی را مدیریت مشترک میان کشورها مطرح میکند.
ملخص الجهاز:
مهم ترين متغير وابسته ناشي از اين عامل کم آبي و اختلافات بر سر بهره برداري و حقابه آب ميباشد که به صورت جنگ هاي لفظي (ترکيه ، سوريه و عراق ) تاجيکستان و کشورهاي پائين دست رودهاي آمودريا و سيردريا و همچنين صورت جنگ فيزيکي (اسرائيل و اعراب ) رهنمون شده است که گرم شدن کره زمين و رشد جمعيت و کاهش ميزان آبياري زمين هاي کشاورزي به اين اختلافات در آينده نيز دامن خواهد زد.
درخصوص رودخانه هاي مرزي مشترک ميتوان بيان نمود که : سدسازيهاي گسترده بدون توجه به تغييرات آب و هوايي منطقه ، گسترش روزافزون جمعيت جهاني ، بروز انواع بيماريهاي گسترده در بين مردم مناطق پائين دست رودها، آلودگيهاي زيست محيطي، تغيير اکوسيستم منطقه که مهم ترين آن ها در حال حاضر خشک شدن درياچه آرال است ، سبب اختلافات ميباشد.
وضعيت خاص آسياي مرکزي ميتواند به دلايل تاريخي باشد که بارزترين و مهم ترين علت آن از زمان اتحاد جماهير شوروي آغاز شده است که اين کشور به علت رقابت با ايالات متحده آمريکا و انگلستان در شبه قاره هند، به کشت وسيع پنبه در آسياي مرکزي و کشورهاي پايين دست اين دو رودخانه (قزاقستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ) روي آورد و حدود ٩٠ درصد از آب هاي سيردريا و آمودريا صرف کشت تک محصولي پنبه شد که برداشت بيش از اندازه از آب و اختلافات ميان کشورهاي بالادست وپايين دست رودها را سبب گرديد.