خلاصة:
دلیل نگارش مقاله حاضر توجیه گفتمانی الزامات سیاسی جدیدی مانند تحدید قـدرت سیاسی، تاسیس مجلس شورای ملی، تدوین قانون اساسی، توجه به آزادیهای اساسـی و برابری مدنی است که در فقه سیاسی دوره مشروطیت ظهور یافت . مقاله حاضـر در صـدد آن است که احتجاجات فقهی ـ حقوقی ورود مدرنیته سیاسی به ایـران در دوره قاجـار را در چارچوب نظریه «کنش ارتباطی هابرماس » تفسیر کند. برای نیل بـه ایـن هـدف مقالـه حاضر تلاش دارد تا با کاربست روش شناسی «گفتمان انتقادی» و روش پژوهش اسـنادی، مقدمات لازم برای بررسی مدعای خود را فراهم کند. مدعای مقاله حاضر این است که دو نظریه «سلطنت مشروطه مشروعه » و «سلطنت مطلقه » نظریاتی جدید در سنت فقه شیعه بـه شمار میآیند که در دوره مشروطه در سنت فقهی شیعه و در تقابـل بـا همـدیگر تـدوین شدند. نتایج حاصل از این مقاله میتواند در قلمروهای دانش های متعددی مانند فقه مسائل مستحدثه ، فقه آزادی، تبارشناسی تجدد سیاسی در ایران معاصر و تحلیل انتقادی روحانیت دوره مشروطه به کار رود.
ملخص الجهاز:
دسته نخست (که به لحاظ زمانی نیز مقدم است ) شامل تصحیح ، تحشیه ، تنقیح یا ترجمه رسائل ، لوایح و کتاب هایی میشود که به وسیله نویسندگان و متفکران آن دوره در زمینه اندیشه سیاسی مشروطیت نگارش یافته است ؛ آثاری ماننـد مجموعـه ای از رسائل ، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری (ترکمان ، ١٣٦٢)، لـوایح آقا شیخ فضل الله نوری (رضوانی، ١٣٦٣)، مبـانی نظـری حکومـت مشـروطه و مشـروعه (آبادیان ، ١٣٧٤)، بنیاد فلسفه سیاسی در ایران عصـر مشـروطیت (نجفـی، ١٣٧٦)، حـوزه نجف و مسئله تجدد در ایران (نجفی، ١٣٧٩)، رسائل مشـروطیت (زرگـرینـژاد، ١٣٧٤ و ١٣٧٨)، و تنبیه الامه و تنزیه المله (نائینی، ١٣٧٨)، ضمن انتشار آثار سیاسی مزبور به بیان زمینه ها و شرایط اجتماعی شکل دهنده به این آثار و تحلیل تاریخی آنهـا پرداختـه انـد.
طباطبایی در آثار خود دو فقیه بزرگ دوره مشروطه (نائینی و آخوند خراسانی) را، بدون اینکه ویژگیهای تفکرشان را توضیح بدهد، دو نمونه استثنا برای انگاره گسسـت معرفـی می کند؛ اما سید علی میرموسـوی بـا تمرکـز بـر مـوارد اسـتثنای طباطبـایی و اسـتخراج شاخصه های تفکر این دو فقیه در کتاب اسلام ، سنت ، دولـت مـدرن : نوسـازی دولـت و تحول در اندیشه سیاسی معاصر شیعه (میرموسوی، ١٣٨٤) نشان میدهد که موارد استثنای مورد اشاره طباطبایی به چند متفکری کـه او بـه صـراحت از آنـان نـام مـیبـرد محـدود نمیشود، بلکه شامل طیـف گسـترده ای از فقیهـان مشـروطه گـرای مشـروعه خـواه دوره مشروطه میشود.