خلاصة:
در ادبیات کلاسیک فارسی، بارها به رنگ سبز آسمان اشاره شـده اسـت ؛ درحـالی کـه بیشـتر فارسیزبانان امروز آسمان را آبیرنگ میدانند. پژوهشگران مختلف کوشیده اند با پرداختن بـه جایگاه رنگ سبز در باورهـای اسـاطیری، نجـومی و مـذهبی ایرانیـان ، وفـاداری شـاعران بـه سنت های ادبی، و بیان شاعرانه و مبتنی بر مجاز، توضیحی برای این مسئله به دست دهنـد؛ امـا از این واقعیت غفلت کرده اند که تداخل رنگ های سبز و آبی نه تنهـا منحصـر بـه متـون ادبـی نیست و هنوز هم در مناطقی از کشـور دیـده مـیشـود؛ بلکـه پدیـده ای جهـانی اسـت و در فرهنگ ها و زبان های نقاط مختلف دنیا نیز مصـادیق متعـددی دارد. ایـن مقالـه پـس از مـرور رنگ های نسـبت داده شـده بـه آسـمان در ادبیـات فارسـی، بـا ذکـر فرضـیه نسـبیت زبـانی و آزمایش های انجام شده دربارة تاثیر زبان در ادراک رنگ ها، به این نتیجه دست یافته اسـت کـه فارسیزبانان در غیاب رنگ واژة مستقلی که بر تمام زیرمجموعه های رنگ آبی دلالت کند، این رنگ ها و ازجمله رنگ آسمان را از خانوادة رنگ سبز به شمار میآورده انـد. بـه نظـر مـیرسـد کاربرد رنگ سبز برای آسمان فقط جنبه نام گذاری نداشته و قدما تحت تاثیر نسبیت زبـانی، از نظر ادراکی نیز رنگ آسمان را شبیه یا نزدیک به رنگ سبز میدیده اند.
ملخص الجهاز:
"قدما بین رنگ سبز و آبی خلط میکرده اند؛ به طوری که آسـمان یـا دریـا را اخضـر (= سـبز) مـینامیدنـد، به جای ازرق (= کبود)» (١٣٧٨: ١١٢٠)؛ استعلامی نیز به ذکر این نکته بسنده میکنـد کـه «حافظ رنگ آسمان را سبز میبیند» (١٣٨٢: ١٠٣٨)؛ هروی در توضیح این بیت میگویـد حافظ رنگ «آسمان اول شب » را سبز دیـده اسـت (١٣٧٥: ١٦٩٠)؛ محمـد معـین نیـز در مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، عقاید کهن آریایی و ذهن ساده انگـار ایرانیـان را در این تشبیه دخیل دانسته است و مینویسد: / دماغ ساده و با محبت یک قوم شبان ، به آسانی صحنۀ آسمان را با مرتعی سـبز و خـرم مقایسه کرده ، ابرهای لطیف را که در فضای آسمان به آهستگی درجنبش اند به گله هـای گاو که در چراگاه حرکت می کنند، مشابه می سـازد [...
اما چگونه ممکن است مردمان و شاعرانی که برگ درخت و رنگ چمنـزار را سـبز مینامند، رنگ آسمان را نیز سبز بنامند؟ اگر چنین کاربردی محـدود و کـم شـمار بـود، شاید میشد آن را نوعی سنت ادبی خواند که تحت تأثیر اشعار پیشین پدید آمده است ؛ ولی با توجه به اینکه این کاربرد تقریبا در آثار تمام شاعران دیده میشود، نمیتـوان آن را این گونه توجیه کرد که مثلا شاعران هوشمند و نکته سنجی همچون فرخی، خاقـانی، منوچهری، انوری، نظامی، حافظ و بیدل ، بـا آن همـه دقتشـان در توصـیف پدیـده هـای طبیعت ، به این ظرایف توجه نمیکرده و در عین حال که تفاوت بـین رنـگ آسـمان و رنگ سبزه زار را درک میکرده اند، متأثر از سنن ادبی، هر دو را سبز مینامیده اند."