خلاصة:
علاقه مندی به وطن و ترسیم ابعاد گوناگون آن از اصلیترین دغدغه های فطری هر شاعر متعهد محسوب میشود، امری که در قرن اخیر به دلیل بروز دگرگونیهای بسیار در عرصه اجتماعی و سیاسی کشورهای جهان سوم بیشترین اهتمام شاعران را به خود معطوف داشته است . در پی رخدادهای پس از جنگ جهانی دوم ، عراق نسلی از شاعران را به خود دید که با نگرشی متعهدانه به مسائل و فجایع کشور خود مینگریستند. دراین بین باید «بلند الحیدری» را از متعهدترین شاعران معاصر عراق قلمداد نمود. ازاین رو، در پژوهش حاضر نگارندگان سر آن دارند تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، وطن سروده - های این شاعر را در سه محور «خفقان و استبداد در عراق »، «عقب ماندگی و خمودگی وطن شاعر» و «کودک، بازتاب آینده و مقاومت در عراق » واکاوی نماید. نتایج این جستار حاکی از آن است که بلند، نقد قدرت حاکم بر جامعه را سرلوحه کار خود قرارداد و استبداد و استعمار عراق که عقب ماندگی جامعه را به دنبال داشت ، آشکار نمود و اثرات این دو علت را در نسل آیندة وطنش نشان داد. نسلی که امروز کودکانی بیگناه هستند و رنج جنگ و حرمان را متحمل میشوند و در شعر بلند از آنان به عنوان قهرمانانی بیهمتا درراه آزادی وطن یاد میشود.
ملخص الجهاز:
"٢-بحث در جستار پیش رو سعی بر این است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با هدف واکاوی بازنمایی ابعاد مختلف تصویر کشور عراق در شعر حیدری، وطن سروده های وی را از سه منظر در بوتۀ نقد قرار دهند: اول ، دیدگاه شاعر نسبت به عامل اصلی نابسامانی شرایط عراق که در استبداد و خفقان قدرت حاکم داخلی و سلطه جویی قدرت خارجی متبلور میشود؛ دوم ، تحلیل شاعر از آثار استبداد و ظلم که عقب ماندگی و خمودگی را در جامعه به دنبال دارد و سوم ، بازتاب استبداد عقب ماندگی جامعه بر کودکانی را که در دامان آن رشد میکند و به عنوان نسل فردای عراق باید برای مبارزه و پایداری به پا خیزند، به تصویر میکشد.
او از نسل آیندة عراق به عنوان طفلانی یاد میکند که هیچ کدام از رنج ها، سنت ها و خاطره های ملت خود را قبول ندارد؛ کودکان عراق که نشان فردای این کشور هستند، از توانمندی لازم برای درک صحیح از مسائل برخوردار نیستند: نفس الطریق / نفـس البیـوت / یشـدها جهـد عمیـق /نفس السـکوت /کنا نقـول :/ غـدا یمـوت و تستفیق من کل دار/أصوات أطفال صغار/ یتدحرجون مع النهار علی الطریق /و سیسـخرون بأمسـنا/ بنسائنا المتأففات / بعیوننا المتجمدات بلا بریق (الحیدری،١٩٨٠: ٢٦٥) ترجمه : همان راه / همان خانه ها/ رنج و مشـقت آنهـا را بـه هـم گـره زده اسـت / همـان سـکوت / مـا میگفتیم / فردا میمیرد و از هر خانه ای صدای کودکان خردسال برمیخیزد/ که با روز درراه مـی غلتنـد/ دیروز ما را به ریشخند خواهند گرفت / زنان غرغرو مـا را/ و بـه چشـمان خشـکیده مـان بـدون درخشـش نوری/ ریشخند خواهند کرد."