خلاصة:
مطالعات معنوی در روان شناسی، موضوعی اساسی است و توجه به آن، در بسیاری از کشورها در حال افزایش است. این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی معنویت درمانی بر افزایش تاب آوری در دانشجویان انجام گرفت. برای انجام پژوهش، از بین کلیه دانشجویان دانشکده فنی و حرفه ای سماء شهر کرمانشاه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده نمونه ای، با حجم50 نفر (24 نفر گروه آزمایش و 26 نفرگروه کنترل) انتخاب گردید. پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. افراد گروه آزمایش ده جلسه در مداخلات معنویت درمانی گروهی شرکت کردند. پرسش نامة تاب آوری کونور و دیویدسون، به عنوان ابزار گردآوری داده ها استفاده گردید. داده های به دست آمده با روش آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد، تفاوت بین میانگین نمرة تاب آوری در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل با کنترل متغیر پیش آزمون، معنی دار بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت: معنویت درمانی گروهی در افزایش تاب آوری دانشجویان به طور چشم گیری موثر بوده است.
In psychology spiritual studies are among the basic questions and increasing attention is given to this question by many countries. The aim of this research is to determine the effectiveness of spiritual therapy on the increase in resilience among students. From among all the students of Samma Technical College of Kermanshah، 50 students were chosen through a simple random sampling and divided into: a test group (24 students) and a control group (26 students). The experimental research which was in the form of pre-test and post-test was conducted on control group. The test group took part in ten group spiritual therapy sessions. Connor and Davidson questionnaire on resilience was used for gathering the data. Statistical Covariance method was used for analyzing the data. The results show that there is a significant difference between the average grade of resilience of the test group and control group in the post-test and the variant control in the pre-test. Given the research results، we can conclude that group spiritual therapy is significantly effective in increasing students’ resilience.
ملخص الجهاز:
"توجه فروید به توانایی انسان جهت تفوق بر شرایط ناگوار (ماستن و کوتسورث، 1995)، مفهوم دلبستگی بالبی، مدل «تاب آوری من» بلاک و سازوکارهای دفاعی وایلانت (مگینس، 2007)، مفاهیمی مانند علاقة اجتماعی، اشتباه های اساسی، شجاعت ناکامل بودن و دلگرم سازی در نظریه آدلر و همکار او، درایکورس (میلیرن و همکاران، 2002؛ والش، 2006)، جایگاه انتظارات خودکارآمدی در تعیین رفتارهای انطباقی و میزان تلاش و مقاومت فرد در مواجهه با موانع و شرایط ناگوار در نظریه بندورا (بندورا، 1997)، نقش نظام باورها و نگرش های فرد از نظر الیس و بک (لایتسی، 2006)، همچنین نقش ارزیابی های شناختی در کنار آمدن فرد از دیدگاه لازاروس و فولکمن (لازاروس، 1993)، دیدگاه روش های بوم شناختی برونفن برنر و روشی که عوامل و لایه های مختلف بر فرد، به ویژه کودک تأثیر می گذارند، سبک تفکر و تبیین افراد از دیدگاه سلیگمن (سلیگمن و همکاران، 1995) و در نهایت، نقش معنا دادن به زندگی برای باقی ماندن در شرایط ناگوار براساس نظر فرانکل (کوری، 2005، ص 158)، نقطه پیوند این نظریه ها با مفهوم تاب آوری است (کاوه و همکاران، 1390).
داشتن معنا در زندگی، امیداری به یاری خداوند در شرایط مشکل، بهره مندی از حمایت های اجتماعی و معنوی، احساس تعلق داشتن به منبعی والا، از جمله روش هایی است که موجب می شود افراد در هنگام مواجهه با حوادث، مصائب و مشکلات آسیب کمتری دیده و سلامت روان خویش را در حد بهینه حفظ کنند."