خلاصة:
درباره قرآن کریم از ابتدای نزول تا امروز شبهات گوناگونی مطرح شده است. یکی از این شبهات تردید در منشا قرآن کریم و وحیانی بودن آن است. یکی از صورت های این شبهه، تعلیم یافتن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسّلم از افرادی نصرانی یا یهودی است که در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسّلم شکل گرفت و قرآن کریم در سوره نحل در صدد پاسخگویی به آن بر آمده تا ساحت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسّلم را از آن پاک نماید. این شبهه پس از گذر قرن ها تا امروز باقی است و یکی از مدخل های دائره المعارف قرآن لیدن به آن اختصاص یافته است. کلود ژیلیو در این مدخل تلاش کرده است با نقل گزارش های متعدد تاریخی از منابع اسلامی این موضوع را تبیین نماید، اما در نهایت برداشتی که از این روایات تاریخی دارد این شبهه را به اثبات می رساند که محتوای سوره ای مکی تحت تعلیم و تاثیر تعلیم دهندگان ادعایی پیامبر شکل گرفته است، در حالی که مهم ترین دلیل در نفی ادعای او نص صریح آیه 103 سوره نحل و دیگر آیاتی است که بر وحیانی بودن قرآن کریم تاکید دارد. روایات تاریخی نیز تنها از ارتباط پیامبرصلّی الله علیه و آله وسّلم با این افراد سخن می گویند نه تعلیم یافتن پیامبر از ایشان و برخی از این از ارتباط ها جز ساعتی به طول نینجامیده است حتی برخی از آنها پس از بعثت بوده است.
riticisms and doubts about the Quran have existed from its revelation to the present day. One such criticism pertains to doubts about the origin of the Holy Quran and its revelation. One version of this criticism is that the Prophet of Islam was taught by Christian or Jewish people. The Quran responds to this challenge in chapter al-Nahl (Q. 16). This challenge has persisted to this day، and Leiden’s Encyclopaedia of the Quran has dedicated on entry to it. In this entry the author، Claude Gilliot، attempts to explicate the matter by citing a variety of historical reports from Islamic sources. Ultimately، he concludes that a Meccan chapter was developed under the instruction and influence of such supposed teachers of the Prophet. However، the most important evidence dismissing these claims is Q. 16:103 as well as other Quranic verses that emphasize the Quran as revelation. Historical reports only state that the Prophet came into contact with these individuals، not that he was taught by them. In fact، in some of these cases، the contact only lasted for a few hours or occurred after the Prophet’s appointment.
ملخص الجهاز:
کلود ژیلیو در این مدخل تلاش کرده است با نقل گزارشهای متعدد تاریخی از منابع اسلامی این موضوع را تبیین نماید، اما در نهایت برداشتی که از این روایات تاریخی دارد این شبهه را به اثبات میرساند که محتوای سورهای مکی تحت تعلیم و تأثیر تعلیم دهندگان ادعایی پیامبر شکل گرفته است، در حالی که مهمترین دلیل در نفی ادعای او نص صریح آیه 103 سوره نحل و دیگر آیاتی است که بر وحیانی بودن قرآن کریم تأکید دارد.
این شبهه تاریخی که از زمان نزول قرآن کریم به وجود آمد، همچنان ادامه دارد و چنین اندیشهای سبب شده است سخن از وجود تعلیم دهندگانی برای پیامبر اکرم( پیش و پس از بعثت به میان آید و به عنوان موضوع یکی از مدخلهای دائرة المعارف قرآن لیدن به نگارش درآید.
وی سپس در بخشی مستقل به ویژگیهای مشترک گزارشهای تاریخی از افرادی مسیحی اشاره میکند که در تفاسیر و منابع متقدم تاریخ اسلام از ایشان نامی به میان آمده و حاکی از مراودات یا دیدار پیامبر اکرم( با ایشان پیش از بعثت است و میگوید «تمام روایتهایی که به این موضوع میپردازند، پیشینه این تعلیمدهندگان را مطرح و تأکید میکنند که این افراد به طبقه «محرومان» یا فقرای جامعه تعلق داشتهاند و برده یا بنده غیر عرب، یهودی یا مسیحی بودهاند» (ژیلیو، ترجمه دائرة المعارف قرآن لیدن، 2/ 150).