خلاصة:
پژوهش حاضر به بررسی مسئله تقسیم شیوه های تفسیر میپردازد. در این راستا، بعد از ارائه تقسیماتی که از سوی برخی از پژوهشگران در این زمینه ارائه شده ، به ارزیابی این تقسیمات و موازنه و تطبیق میان آن ها پرداخته و در این چارچوب و همراه با تقسیم های یادشده ، وارد مباحث بسیار جدی و پیچیده و مفصل شده ایم و در پایان نیز دیدگاهی بسیار مشخص و دقیق پیرامون چگونگی تقسیم بندی فنی و علمی آن ها ارائه نموده و در کنار آن ، روند تشخیص مصادیق این تقسیمات را نیز به طور کامل بیان نموده و به نتیجه مطلوب دست یافته ایم .
ملخص الجهاز:
با توجه به نبود ضابطه و چارچوبی مشخص در این تقسیم بندی ، در تقسیم میان ابزارهای اثبات و مبانی و منابع و در حیطه ضوابط حاکم بر این موارد، اشتباه و ایراد پیش می آید؛ به این معنا که اگر بگوییم ضابطه و چارچوب در این جا، همان ابزارهای اثبات هستند، این سؤال پیش می آید که آیا منظور از آن ، حصر بهره برداری از ابزارهایی خاص بدون کمک گرفتن از غیر این ابزارها بوده یا منظور از آن ، تمرکز و تأکید بر برخی از این ابزارها بیش از سایر ابزارهاست ؟ به همین صورت اگر این گونه فرض شود که منظور از ضابطه و ساختار در این جا ابزارهای اثبات است ، این اشکال وارد میشود که به چه علت حیثیت هایی که مربوط به مبانی و ساختارها هستند ـ مانند مبانی کلامی ـ در این جا وارد شده اند؟ و چرا پای منابعی مانند قرآن و سنت به میان می آید؟ در نهایت ، آیا مفسر می تواند حتی در اموری که استدلال آن به چیزی است که آن را عقل صریح مینامیم ، از استناد به زبان و قواعد عربی بی نیاز باشد؟ و آیا می توان بدون نیاز به قرآن و سنت ، تفسیری را بر پایه مدارس کلامی به انجام رساند؟ تقسیم بندی سوم : تقسیم دوتایی که آن را شیخ محمدهادی معرفت ارائه کرده است .