خلاصة:
فقهای اهل سنت جهت اثبات قول شان به نفی و صیت برای وارثان به روایت نقل شده ا ستناد نموده اند: «و صیتی برای وارثان نیست »، در حالی که امامیه آن را رد کرده اند. این بحث را هم از جهت اسانید و راه ها و منابع و هم از جهت نص و الفاظی که از آن تعبیر نموده اند و هم از جهت دلالت برر سی نمودیم و به نتیجه عدم امکان ا ستناد به آن ر سیدیم ؛ نه در عرصه فتوای فقهی، نه در عرصه ادعای نسخ کتاب و نه در عرصه ادعای تخصیص عموم ادله وصیت .
ملخص الجهاز:
اکنون این حدیث را در چند بحث متن ، دلالت ، سند و حجیت بررسی میکنیم و به گونۀ ذیل بیان میداریم : بحث نخست : سند حدیث و حجیتش اولا: این خبر در منابع حدیثی سنی از راه های مختلفی آمده است و ادعا شده که تعدادی از صحابه آن را روایت کرده اند، از جمله : ابو امامه الباهلی، عمرو بن خارجه ، عبدالله بن عباس ، انس بن مالک ، عبدالله بن عمرو، جابر بن عبدالله ، علی بن ابیطالب ، عبدالله بن عمر، براء بن عازب و زید بن ارقم (البانی، ١٤٠٥: ٦/ ٨٧ - ٨٨).
روایت اصحاب سنن منحصر در عمرو بن خارجه و ابیامامۀ و ابن عباس ا ست : و در ا سناد دوم ا سماعیل بن عیاش وجود دارد که خالی از ا شکال نی ست ، هرچند ترمذی تحسین نموده است ؛ چرا که اسماعیل از شامیان نقل مینماید (ترمذی ، همان : ٣/ ٢٩٣)(٢) که برخی ائمه روایت ایشان را قوی دانسته اند.
و خبری که اســماعیل بن عیاش از شــرحبیل بن مســلم از ابیامامه باهلی روایت کرده : شنیدم پیامبر| در خطبه اش در سال حجۀ الوداع میفرماید: «خداوند متعال به هر ذی حقی حقش را داده و و صیتی بر وارث نی ست » (بیهقی، بیتا: ٦/ ٢٦٤؛ سج ستانی، همان : ٣/ ١١٤؛ ترمذی، همان : ٣/ ٢٩٣؛ قزوینی، همان : ٢/ ٩٠٥، ابن حنبل ، همان : ٥/ ٢٦٧؛ متقی هندی، همان : ١٦/ ٦١٤) و خبری که اســـحاق بن ابراهیم هروی از سفیان بن عیینه از عمرو بن دینار از جابر بن عبدالله از پیامبر| آورده است :...