خلاصة:
دنیای درونیات عالم ذهن و عالم روح- مقولهای است که از دیرباز بسیاری از شاعران عارف مسلک و روانشناسان قرون اخیر بدان پرداختهاند و در ایده بازتاب حالات درونی در دنیای بیرونی، با یکدیگر اتفاق نظر داشته اند. مثبتنگری به عنوان یکی از شاخههای علم روانشناسی، مفاهیمی همچون خوشبینی، اعتماد به نفس، ایمان و اعتقاد، عشق، امید، صبر در برابر مشکلات و... را در برمیگیرد که تمام آن ها را میتوان به طور مشروح در مثنوی مولوی یافت. در مقاله حاضر که پژوهشی میان رشتهای محسوب میشود، کوشش بر آن است تا با بررسی مولفههای روانشناسی مثبت و تطبیق آن با آرای مولانا که بهطور ویژه در مثنوی معنوی همچون روانشناسی حاذق، هزار توهای روان آدمی را کاویده است، گامی در مسیر تبیین اثرگذاریها و اثرپذیریهای دو مقوله روانشناسی و ادبیات گذاشته شود.
ملخص الجهاز:
"مولوی نیز بدبینی و فکر و خیالهای بد (ظن و شک و پندارهای بیهوده) را مانع نیل به کمال الهی میداند: جان همه روز از لگدکوب خیالنی صفا میماندش نی لطف و فر جمله خلقان سخره اندیشهاند وز زیان و سود، وز خوف زوالنی به سوی آسمان، راه سفر (مولوی، 1384: 2/26) زانسبب خستهدل و غمپیشهاند (مولوی، 1384: 2/447) مولانا که جهان آدمی را بازتاب اندیشه او میداند، بر این باور است که هر آنگونه به جهان نگریسته شود، همانگونه جلوه گر خواهد شد؛ پس همان بهتر که با دیدی مثبت به جهان نگریسته شود: از خیال زشت خود منگر به منظن نیکو بر، بر اخوان صفااین خیال و وهم بد چون شد پدیدمشفقی گر کرد جور و امتحان بر محبان از چه داری سوءظن؟گرچه آید ظاهر از ایشان جفاصد هزاران یار را از هم بریدعقل باید که نباشد بدگمان (مولوی، 1384: 5/169) همچنین در جایی دیگر، بدگمانی و بدبینی را موجب پریشانی روح و عقل انسان میداند: عقل جزوی آفتش وهم است و ظنبر زمین گر نیم گز راهی بودبر سر دیوار عالی گر رویبلکه میافتی ز لرزه دل به وهم زان که در ظلمات شد او را وطنآدمی بیوهم، ایمن میرودگر دو گز عرضش بود کژ میشویترس وهمی را نکو بنگر به فهم (مولوی، 1384: 3/88) زیرا چنان که در غزلیات شمس میگوید: اندیشهات جایی رود وانگه تو را آنجا کشد ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو (مولوی، 1379: 799) 2-1-2- اعتماد یکی دیگر از افکار و اندیشههای مثبت، اعتماد است."