خلاصة:
جنگ جهانی دوم که در پی یک سلسله مناقشات سیاسی در سال 1939 م/1318ش آغاز شد، پیامدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی متعددی در ایران داشت. حضور نظامی متفقین در ایران در خلال سال های 1324-1320، همواره مورد توجه بسیاری از مورخان بوده است. دولت های فروغی، قوام، سهیلی، بیات، صدر الا شرف و حکیمی در این مقطع زمانی روی کار آمدند. فروغی به عنوان نخستین نخست وزیر پس از برکناری رضاشاه، نقش تعیین کننده ای در آرامش بخشیدن به اوضاع ایفا کرد. دوران نخست وزیری قوام، به بحرانهای اقتصادی ناشی از حضور متفقین در ایران و تبعات ناشی از جنگ جهانی دوم در ایران سپری شد. دوره سهیلی با کنفرانس متفقین در ایران همراه بود که به کنفرانس تهران مشهور گردید. به طور کلی ویژگی اصلی سال1320-1324 و دغدغه اصلی دولتهای ایران طی آن دوران درگیری با تبعات ناشی از حضور متفقین در ایران و مسائل مربوط به پس از جنگ در حوزه ملی و بین المللی بود. مقاله حاضر در صدد است تا با روش تاریخی و با استفاده از کتاب ها، اسناد و مدارک به بررسی وضعیت ایران در جریان اشغال متفقین پرداخته و تاثیر حضور متفقین به خصوص انگلیس در روند سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران را به بحث بگذارد. در این مقاله این پیش فرض مطرح است که رویکرد دولت نسبت به اشغال ایران در خیلی از موارد انفعالی و ناشی از قبول خواسته های متفقین بود. بنابراین موضع انفعالی دولت در سیاست خارجی و عدم ثبات سیاسی در مسایل داخلی باعث فشار اقتصادی بر مردم و بحران های اجتماعی گردید.
World war II، which was started in 1939 as a result of some political disputes، had various political، economic and social consequences in Iran. Historians have long been concerned with the Allied military presence in Iran during1941-1945. The Governments of Foroughi، Ahmad Qavam، Ali Soheili، Bayat، Sadrolashraf and Ebrahim Hakimi assumed power in this juncture. Foroughi، the first prime minister after Reza Shah، played a critical role in hushing the status. The period of Ghavam’s premiership was spent with economic crisis due to the presence of the confederates in Iran and results due to the WW2. The age of Soheili accompanied with the conference of the confederate heads in Iran which is known as Tehran conference. Generally the principal trait of years 1941to 1945 and the most important concern of Iranian governments during that period were involvement with results due to the presence of the confederates in Iran and the issues related to post war in national and international areas. In the present Article، the presupposition is that government’s approach to Iran's occupation in many cases was passive and as a result of accepting the demands of the Allies. Therefore، the passive position of the Government in foreign policy and political instability in domestic affairs caused social crises and economic pressure on the people.
ملخص الجهاز:
« در اين موقع که متأسـفانه نـايره جنگ در اروپا مشتعل گرديده است ، دولت شاهنشاهي ايران به موجب اين بيانيه تصميم خـود را بـه اطلاع عموم ميرساند که بيطرف مانده و بيطرفي خود را حفظ خواهد کرد٢» علي اصـغر حکمـت وزير کشور نيز بيانيه اي خطاب به اتباع بيگانه صادر کرد که در آن آمده بود: «به بيگانگان در ايـران که تحت هر عنوان زيست مينمايند لزوما آگاهي داده ميشود از ابراز هرگونه احساساتي کـه منـافي بيطرفي کشور ايران باشد، جدا خودداري کرده و متوجه باشيد که مبـادا بـرخلاف مقـررات بيطرفـي، حرکتي از آن ها ناشي شود و به وسيله وزارت امور خارجه به سفارتخانه هـاي خـارجي در ايـران ايـن بيطرفي اطلاع داده شد و از آن ها خواسته شد که بيطرفي ايران را محترم بشـمارند، چـرا کـه ايـران مصمم به حفظ بيطرفي خود در تمام احوال ميباشد.
سران کشورهاي سه گانه پس از چند روز توقف در تهران روز دهم آذرمـاه ١٣٢٢ ايـن شـهر را بـه مقصد کشورهاي خود ترک کردند و مقارن همان روز اعلاميه کنفـرانس تهـران از طريـق فرانسـه ، انگلستان و آمريکا انتشار يافت ٤٨ اين حادثه يکي از بزرگ ترين حوادث تاريخ سياسي ايران بـود کـه تأثير شگرفي بر نسل هاي آينده ايران بر جاي گذاشت .