خلاصة:
ارزیابی و داوری اخلاقی کارهای هنری موضوعی امروزی نیست و تاریخش به فرهنگهای باستان و اندیشههای کهن باز میگردد؛ گویی با پدیدآمدن نخستین و سادهترین نمودهای هنری، پرسش از اخلاقیبودن آنها نیز پیش آمده است. برخی از منتقدان، باور همگانی به همبستگی هنر و اخلاق را نمیپذیرند و میکوشند استدلالهای فراوان در جدایی ارزشهای هنری و اخلاقی پیش نهند و برخی نیز چون نئل کرل آن را درست و توجیهپذیر میدانند. در آغاز این جستار به اندیشههای کرل و نوشتههای او در باره هنر و فلسفه هنر پرداخته میشود و سپس با تمرکز بر دو مقاله او از کتاب هنر در سه بعد (Art in Three Dimensions) که بهفارسی برگردانده شده است، استدلالهای او در رد جدایی هنر و اخلاق بررسی میشود. کرل در این مقالهها نخست به بازگویی استدلالهای هواداران خودآیینی هنر میپردازد و سپس به آنها پاسخ میدهد. نویسنده این جستار، پاسخهای کرل را واکاوی میکند و پرسشهایی دیگر را پیش مینهد و در پایان چنین نتیجه میگیرد که پرسش از نسبت هنر و اخلاق همچنان گشوده است و رویکرد تحلیلی و شناختی کرل اگرچه سودمند است، نمیتواند پایاندهنده این پرسمان فلسفی و زیباییشناختی باشد
ملخص الجهاز:
در آغاز این جستار به اندیشههای کرل و نوشتههای او در باره هنر و فلسفه هنر پرداخته میشود و سپس با تمرکز بر دو مقالۀ او از کتاب هنر در سه بعد (Art in Three Dimensions) که بهفارسی برگردانده شده است، استدلالهای او در رد جدایی هنر و اخلاق بررسی میشود.
نویسنده این جستار، پاسخهای کرل را واکاوی میکند و پرسشهایی دیگر را پیش مینهد و در پایان چنین نتیجه میگیرد که پرسش از نسبت هنر و اخلاق همچنان گشوده است و رویکرد تحلیلی و شناختی کرل اگرچه سودمند است، نمیتواند پایاندهندۀ این پرسمان فلسفی و زیباییشناختی باشد .
کلیدواژهها: نئل کرل، ارزشهای اخلاقی در هنر، خودآیینیگرایی، نقد اخلاقی، زیباییشناسی مقدمه آیا سرشت هنر اخلاقی است؟ آیا در هنر چیزی نهفته است که میتواند پایهای برای داوریهای اخلاقی باشد؟ آیا هنر میتواند سرچشمۀ شناخت و معرفت باشد؟ این پرسشها پرسشهایی نو نیستند و میتوان تاریخ آنها را تا اندیشهها و فرهنگهای بسیار کهن هم پیگرفت، ولی همگانیشدن مجموعهها و سریالهای تلویزیونی، چون خانوادۀ سوپرانو (۱۹۹۹–۲۰۰۷) (The Sopranos) و دکستر (۲۰۰۶–۲۰۱۳) (Dexter)، گرایش به چنین پرسمانها و گفتگوهایی را در سالهای اخیر افزایش داده است.
بیستوپنج مقالۀ این کتاب میتواند دورهای جذاب و سودمند در فلسفۀ هنر برای دانشجویان بهشمار آید و ازاینرو ترجمۀ همۀ این کتاب بهویژه با ساختار اصلی خود (نه بریدهبریده و جابهجا) میتواند رویدادی خوشایند در بازار نشر کتابهای فلسفی و هنری، و نیز انگیزش دانشجویان به واکاوی نگرههای گوناگون هنری در کابرد روزانۀ هنر و نسبت آن با جنبههای زندگی آدمی باشد.