ملخص الجهاز:
نکته دیگر اینکه چهبسا رفتار کافران هر قوم با پیامبرشان انکارآمیز و شاید گستاخانه و زننده باشد؛ چنانکه در کتاب مقدس بارها از رفتار ناپسند بنیاسرائیل با پیامبران سخن رفته و بدینروی نکوهش شدهاند؛ اما گفتار قرآن کریم در این باب از نوعی دیگر و درخور توجه است و تا اندازهای فرمایش حضرت را مفهوم و ملموس میسازد که: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت: آنگونه که من آزار دیدم، هیچ پیامبری آزار ندید!» (مفاتیحالغیب، ج4، ص 135) پس از آنکه پیامبر اکرم(ص) نبوتش را آشکار کرد و مردمان شهر و دیارش را به راه راست فراخواند، اندک کسانی به او گرویدند و شمار بیشتری منکر شدند و او را شاعر (انبیا، 5؛ طور، 30 و حاقه، 41)، شاعر جنزده: شاعر مجنون (صافات، 36)، دیوانه و جنزده: مجنون (حجر، 6؛ قلم، 51 و دخان، 14)، مردی افسونشده: رجلا مسحورا (اسراء، 47 و فرقان، 8)، دروغگو: کذاب (صاد،4)، کاهن (حاقه، 42 و طور، 39)، کاهن جنزده: کاهن مجنون (طور، 39)، جادوگر: ساحر (صاد، 4 و یونس، 2) شاگرد: معلم (دخان، 14) خواندند و کتابش را جادو: سحر (انبیا، 3)، جادوی آشکار: سحر مبین (انعام، 7؛ هود، 7؛ احقاف، 7 و سبأ، 43)، جادویی همیشگی: سحر مستمر (قمر، 2)، جادویی آموخته شده: سحر یؤثر (مدثر، 24)، دروغی بربافته: افک افتری (یونس، 38؛ هود، 13 و 35؛ انبیا، 5؛ فرقان، 4؛ سجده،3 و احقاف، 8)،چیزی بربافته: تقوله (طور، 33 و حاقه، 44)، خوابهای شوریده: اضغاث احلام (انبیا،5)، سخن اهریمن: قول شیطان (تکویر،25)، افسانههای پیشینیان: اساطیر الاولین (فرقان، 5؛ انعام، 25؛ انفال، 31؛ نحل، 24؛ مؤمنون، 83؛ نمل، 68؛ احقاف، 17؛ قلم، 15 و مطففین، 13)، افسانههای پیشینیان که برای مینویسند: اساطیر الاولین تملی علیهم (فرقان، 5) و دروغی بربافته که گروهی یاریاش کردهاند (فرقان، 4) بهشمار آوردند و دستش میانداختند: یسخرون (صافات، 12) و جز به ریشخندش نمیگرفتند (انبیا، 36 و فرقان، 41).